دیگر بس است عدل پس از این ستم کنید
لطفی کنید و از سر ما سایه کم کنید
هرچند پیش از این به شمایان نداشتیم
چشمی که بعدها به ضعیفان کَرَم کنید
آن قامتی که سرو سهی داشت پیش از این
آن قدر راست نیست بخواهید خم کنید
ما را دو متر خانه از این شهر شد نصیب
باور نمیکنید اگر هم قدم کنید!
ماند اختلافمان به قیامت که با شما
یک مرد هم نمانده که او را حَکَم کنید
هرگز قلم به مدح شمایان نمیزنم
حتی اگر دو دست مرا هم قلم کنید
ما را به حال خود بگذارید و بگذرید
یعنی حریم شعر مرا محترم کنید
مردیم در زیادی عدل و وفور داد
دیگر بس است عدل، کمی هم ستم کنید!
سهشنبه 17 آبانماه سال 1390 ساعت 14:36
مرسی طاها
تا حبّ علی و آل او یافته ایم
کام دل خویش مو به مو یافته ایم
وز دوستی علی و اولاد علی است
در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم
سلام دوست من
تبریک مرا در این ایام پذیرا باشید
سلام
سروده ای بسیار زیبایی بود خوشحال شدم که با شما اشنا شدم
در میان ادمکا گلی ندیدم که تقدیم شما کنم ممنوم..............
سلام بزرگوار
خیلی عالی بود با این زمانه خیلی جور در می آید