تمام هر چه که...

هر چیزی که هست ولی انگار نیست!

تمام هر چه که...

هر چیزی که هست ولی انگار نیست!

دمپایی پوشی امیر قطر توهین نبود، آقای ضرغامی؟(+عکس)

به گزارش انتخاب، با وجود آنکه سازمان صدا و سیما طی هشت سال دولت احمدی نژاد به توجیه انواع و اقسام توهین ها و تحقیرهای وی توسط کشورهای بیگانه می پرداخت ، برای رسانه ملی اکنون نوع لباس پوشیدن مجری گفتگو کننده با رییس جمهور حائز اهمیتی حیاتی شده است.



 نوع لباس پوشیدن زکریا، بهانه جدید صداوسیما برای تخریب رییس جمهور


در سالهای گذشته زمانی که رییس دانشگاه کلمبیا با توهین مستقیم به احمدی نژاد به تحقیر وی پرداخت و حتی سفرای خارجی در تهران نیز ادب نشستن مقابل رییس دولت وقت ایران را رعایت نمی کردند، سازمان صداوسیما با مربیگری عزت الله ضرغامی مشغول ماله کشی این اقدامات و فتح الفتوح خواندن اقدامات احمدی نژاد بود.

اکنون پس از هشت سال و در شرایطی که کاندیدای مطلوب مدیران صداوسیما از صندوق آراء خارج نشده است این سازمان از هر بهانه ای برای تخریب رییس جمهور استفاده می کند.

در آخرین موج این خرده گیری ها ، بخشهای مختلف خبری سازمان صداوسیما روز گذشته با دادن گیر سه پیچ به نحوه لباس پوشیدن فرید زکریا مجری گفتگو کننده با دکتر روحانی این اقدام را توهین و عدم راعیت شئونات رییس جمهور ایران ارزیابی کردند.

در حالیکه نوع پوشش فرید زکریا ، به نظر متعارف و متناسب با هوای سر این ایام بود و  مجری های تلویزیونی با این نوع پوشش در مصاحبه های دیگر از جمله گفتگو با رییس جمهور ایالات متحده و سایر کشورهای بزرگ دنیا نیز ظاهر می شوند و کسی این نوع پوشش را توهین تلقی نمی کند.

اکنون باید از مسئولان رسانه ملی که تا این اندازه جزئی نگر شده اند، سئوال کرد اگر این پوشش فرید زکریا توهین است، حاضر شدن امیر قطر با دمپایی و پاهای بدون جوراب و دشداشه عربی در دیدار با احمدی نژاد توهین نبود که آن را دیپلماسی تهاجمی موفق مقابل کشورهای عربی می خواندید؟!



 دمپایی پوشی، پوشش و نوع نشستن توهین آمیز امیر قطر!


البته به نظر می رسد مسئولان ارشد صداوسیما برخلاف بدنه آن بشدت در فراق دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به سر برده و هنوز هم باور می نمی کنند که «محمود» رفته است، از این رو با تخریب وتضعیف روحانی قصد دارند مرهمی بر درد فراق احمدی نژاد بگذارند.



نظرسنجی؛ چرا ایرانی‌ها کتاب نمی‌خوانند؟

شرکت کنندگان در یک نظرسنجی، «تنبلی» را دلیل اصلی پایین بودن میزان مطالعه کتاب در کشور دانستند! 


شرکت کنندگان در این نظرسنجی با موضوع «دلیل پایین بودن میزان مطالعه کتاب را در کشور چه می دانید؟»، از بین چهار گزینه «کیفیت پایین آثار»، «گرانی کتاب ها»، «ممیزی آثار» و «تنبلی افراد»، «تنبلی افراد» را عامل اصلی پایین بودن سرانه کتاب خوانی در ایران دانستند و در رتبه های بعدی به «گرانی کتاب ها»، «ممیزی آثار» و «کیفیت پایین آثار» رأی دادند.


در این نظرسنجی که روی سایت ایسنا انجام شد، 13هزار و 395 نفر شرکت کردند و نتیجه نیز به این شرح است: تنبلی افراد: 46.54 درصد؛ گرانی کتاب ها: 22.93 درصد؛ ممیزی آثار: 21.49 درصد؛ کیفیت پایین آثار: 9.59 درصد. اعلام آمارهای میزان مطالعه و کتاب خوانی در ایران در سال های اخیر بحث برانگیز بوده و طبق آخرین آمارهای اعلام شده از سوی مسؤولان، سرانه کتاب خوانی حدود 18 دقیقه در روز است. نکته جالب توجه در نتیجه این نظرسنجی، سهم قابل توجه گزینه «ممیزی آثار» در کم کتاب خواندن افراد است که تقریبا همپای «گرانی کتاب ها» پیش آمده است.


ممیزی کتاب همواره از مسائل بحث برانگیز بوده و در دوره هایی انتقادهای بسیاری را متوجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کتاب این وزارت خانه کرده است.



یاداشت: اظهار نظر هر کس در هر چیز!!

سایت الف نوشت :


فرمانده نیروی انتظامی کشور: "مذاکره کنندگان ما باید بدانند که در پشت میز مذاکره به لبخند چیزی نمی دهند"


این جمله ای است که سردار احمدی مقدم فرموده اند و باید یک بار دیگر این عبارت را مرور کرد تا فهمید یا شاید هم نفهمید که در وظایف کاری و شغلی فرمانده نیروی انتظامی کشور آیا تعیین تکلیف یا ارائه خط مشی یا حتی اظهار نظر درباره سیاست کشور و سیاست خارجی هم آمده است یا خیر؟

اگرچه ایشان به عنوان یک شهروند و نه در کسوت یک فرمانده و پلیس می توانند درباره ی همه مسائل کشور نظر دهند ولی اینکه ایشان برخود فرض می دانند از موضع یک نظامی درباره ی همه چیز اظهار نظر کنند طبق کدام اصل قانونی یا عرفی و عقلانی است؟ آیا ایشان همین اجازه را به دیگران نیز می دهند که در حیطه ی اختیارات ایشان دخالت کرده و درباره ی امور تخصصی این نیرو اظهار نظر کنند و حتی خط مشی تعیین کنند؟ اگر اصل تخصص و اختیارات قانونی در هر شغل و منصبی زیر سئوال برود آیا سنگ روی سنگ بند خواهد شد؟

در کدام کشور جهان مثلا در آمریکا یا ‍ژاپن یا آفریقای جنوبی یا سوئد در چهار گوشه ی جهان آیا تا به حال شنیده اید که فرمانده پلیس کشور بیاید و درباره ی امور سیاسی دولتمردان و به طور مثال مذاکرات هسته ای دولت خود به اظهار نظر و تعیین تکلیف کردن برای دولت دست بزنند؟! ما حقوق شهروندی را با حقوق شغلی و رسمی و کاری و قانونی خود اشتباه می گیریم و فکر میکنیم که همه ی ما جامع علوم معقول و منقول هستیم و اگر اظهار نظر نکنیم کشور دچار خسران بزرگی خواهد شد! در صورتیکه این امور از وظایف و اختیارات ما نیست و هر یک از ما در حیطه ی شغلی خود باید بر مبنای تخصص و تجربه و وظایق ذاتی و قانونی خود به اظهار نظر بپردازیم.

اصل علمی و تجربی تخصص در چهان بر همین مبنا شکل گرفت تا جامعه ی بشری از ایجاد خسارت های زیانبار به علت رفتار های غیر تخصصی و غیر تجربی هم چون دوران ماقبل مدرن جلوگیری کند و جوامع با دقت بیشتر و هزینه کمتر کشور را اداره کنند. شایسته است که هر یک از شهروندان جامعه برای هر چیز احساس تکلیف نکرده و هرکس در کار قانونی و ذاتی خود احساس تکلیف کند و همان کار را به نحو احسن انجام دهد تا هم خدمت بیشتری به کشور کرده باشد و هم از آشفتگی امور و مداخله در امور تخصصی پرهیز کرده باشیم.

کشورهای توسعه یافته امروزی درجهان از ژاپن و کره جنوبی و گرفته تا مالزی و سنگاپور و اروپا و آمریکای شمالی، وقتی توانستند تغییری در انباشت ثروت و رفاه و قدرت برای جامعه خود ایجاد کنند که هر فرد در کار تخصصی خود بهترین شد، نه اینکه هرکس در هرکاری تبدیل به یک همه چی دانی شود بدون تخصص که برای هرکس و هرچیز نسخه بپیچند ولی در کار خود درمانده باشند! اصل امانت داری از مسئولیت هایی که متعلق به عموم مردم هست نیز ما را ملزم می کند که در همان امانتی که به ما سپرده شده به بهترین شکل انجام وظیفه کنیم.

امیدواریم که همگان به وظیفه قانونی و ذاتی خود واقف باشیم و با رفتار و گفتار خود باری از دوش ملت و کشور برداریم نه اینکه زخمی بر زخم های ملت بیفزاییم.

وزیر ورزش : در شهر ۲۵ هزار نفری وعده ورزشگاه ۶۰ هزار نفری داده‌ بودند

وزیر ورزش و جوانان در جمع فعالان ورزش بانوان گفت: دولت قبل با نصب چند میلگرد ایجاد مطالبه کرده است و مردم هم حالا خودشان را طلبکار می‌دانند.
جلسه هم‌اندیشی محمود گودرزی با نواب رئیس، مربیان و ورزشکاران زن 4 رشته ورزشی عصر امروز (چهارشنبه) برگزار شد.

در این جلسه که نمایندگان رشته‌های فوتبال و فوتسال، تکواندو، قایقرانی و تیروکمان حضور داشتند، وزیر ورزش از تعداد ورزشکاران تحت حمایت این رشته‌ها و میزان اعتباری که فدراسیون سال گذشته برای این زنان در نظر گرفته، سوال کرد. گودرزی در پاسخ به زنانی که از مشکلات مالی و حمایت نکردن اسپانسرها صحبت کرده بودند، اظهار داشت: با اینکه بیش از 50 درصد جمعیت کشور را زنان تشکیل می‌دهند اما در بحث ورزشی خیلی کمتر از چیزی که حق‌شان است ادا شده است. ظلمی به زنان در ورزش واقع شده که باید بیان شود. زنان باید به دنبال سهم واقعی‌شان باشند. شاید در همه کشورها به زنان کمتر توجه شود اما مشکل استفاده زنان از امکانات ورزشی در ایران حاد است و باید برای حل این مساله فکری بکنیم. ورزش فقط ورزش قهرمانی نیست و ما باید برای زنان خانه‌دار،‌کارمند و ... برنامه ورزشی داشته باشیم.

وزیر ورزش و جوانان خود زنان را هم در مشکلاتی که دارند، مقصر دانست و افزود: در ورزش، زنان برای خودشان سقفی را متصور هستند. آنها باید این سقف را کنار بگذارند و خودشان به فکر خودشان باشند. مسابقات قایقرانی و تکواندو زنان جذاب‌تر از سوارکاری و گلف مردان است اما چطور آنها می‌توانند درآمدهای میلیاردی داشته باشند اما زنان نه؟ چون مدیریت ورزش فعلا مردانه است و از 5 نفر هیات رئیسه فقط یک عضو زن داریم. امکانات هم به همان نسبت تقسیم می‌شود و 5 به یک است.

گودرزی از زنان خواست که خودشان به فکر راه حل باشند. وی تصریح کرد: ورزش چاره‌ای به جز رفتن به سمت خودکفایی ندارد. از نظر مالی اعتبارات دولتی برای ورزش کافی نیست. مشکلات در حوزه‌های زیرساختی به حدی گسترده است که نمی‌توان به مسایل نرم‌افزاری فکر کرد. دولت قبل در هر نقطه از کشور کلنگی به زمین زده و چند میلگرد نصب کرده و مطالباتی را ایجاد کرده است.
او ادامه داد: در شهری با 25 هزار جمعیت، وعده ساخت استادیوم 60 هزار نفری را داده بودند. مردم شهر هم حالا خودشان را طلبکار می‌دانند. ما 3320 پروژه‌ داریم که هیچ هزینه‌ای جز کلنگ زدن، برای آنها نشده است. اگر برای تکمیل هر پروژه متوسط 10 میلیارد نیاز داشته باشیم، باید 10 هزار میلیارد هزینه کنیم. این درحالی است که کل اعتباری که سال 92 داشتیم، 600 میلیارد تومان بوده که در حال حاضر فقط 25 درصد آن را گرفته‌ایم. فکر نمی‌کنم تا پایان سال بیش از 5 درصد دیگر را هم بدهند.

وی خاطرنشان کرد: این میراث غلطی است که به ما رسیده است. در این شرایط زنان ما هم باید خودشان آستین‌هایشان را بالا بزنند و دنبال منابع مالی باشند. خودشان دنبال راهی برای بازاریابی بهتر باشند.

وزیر در پایان این جلسه برای حل مشکل بیمه، خوابگاه و حق و حقوق زنان قول همکاری داد و از آنها خواست برای رفع مشکلات‌شان کارگروه‌هایی را تشکیل دهند.

یادداشت: برای دیدن ساز به کدام کانال رجوع کنیم؟

رسانه ملی مدت‌هاست رویکردی دوگانه و عجیب در قبال موسیقی اصیل ایرانی و نمایش ساز در پیش گرفته که با نقدهای جدی همراه شده است؛ نقدهایی عدم نمایش ساز حین پخش موسیقی اصیل سنتی ایران زمین را بی‌مبنا توصیف می‌کند. آخرین نقادان از این موضع، علیرضا قربانی بوده که در قبال نقد منصفانه‌اش سکوت شد.

«تابناک» نوشت: عدم نمایش ساز در رسانه‌های عمومی سبقه‌ای بس طولانی دارد و این دوگانگی بهره‌برداری شدید از مبتذل‌ترین موسیقی‌ها و عدم نمایش سازهای مولد موسیقی اصیل و سنتی، امر تازه‌ای نیست. چندی پیش علی قمصری آهنگساز و سرپرست گروه «همنوازان حصار» حتی از تسری این بایکوت به تبلیغات شهری خبر داد که بر این اساس اگر تبلیغات منضمم به ساز باشد، باید تصویر ساز از دل پوستر‌ها بیرون کشیده شود تا احیاناً عمل حرامی رخ ندهد و یا شاید تبلیغ وسیله حرامی نشود؟!

در همان زمان که این مسئله مطرح شد، تذکر داده شد که آنچه امروز تحت عنوان موسیقی سنتیِ اصیل ایران زمین شناخته می‌شود، مصداق لهو و لعب نیست و به همین دلیل، نه موسیقی‌اش، حکم لهو را دارد و نه آلت نوخاتنش، حکم آلت لهو را دارد. با این حال اگر بر فرض محال، آن گونه که مسئولان صداوسیما تشخیص داده‌اند و عمل کرده‌اند، چگونه است که همه نوع موسیقی -حتی موسیقی خالتوری- از صداوسیما پخش می‌شود اما فقط ابزار نواختش نشان داده نمی‌شود؟ مگر می‌شود امری حلال باشد اما ابراز اصلی‌اش حرام باشد؟!

در همین زمینه چندی پیش همایون شجریان فرزند استاد محمدرضا شجریان و میراث‌دار صدای پدر، به پخش نشدن تصویر ساز در تلویزیون اشاره کرد و گفت: «رسانه ملی که می‌تواند نقش بسیاری داشته باشد ساز را نشان نمی‌دهد اما اگر نشان بدهد، موسیقی در این سرزمین دگرگون می‌شود. در برنامه «دستان» هم که به موسیقی می‌پردازد یک گلدان جلوی نوازنده می‌گذارند.»

تهمورث پورناظری، آهنگساز و نوازنده تار و تنبور هم با اشاره به همین موضوع گفت: «متاسفانه ظاهرا شبکه‌های ماهواره‌ای آن طرف با صدا وسیما یک هدف را دنبال می‌کنند. به طوری که آنها انواع سازهای غربی را نشان داده و موسیقی‌های از نوع سخیفش را پخش می‌کنند و در اینجا هم صدا و سیما هیچ ساز ایرانی را نشان نمی‌دهد و نتیجه‌اش این است که نوجوان ایرانی ساز غربی را بهتر از سازهای ملی خودمان می‌شناسد.»

با این حال این دوگانگی زمانی پیچیده‌تر می‌شود که درمی‌یابیم ساز در کانال تلویزیونی کشورمان همچون جام جمِ جهانی حلال است و حتی مجریانش راحت‌تر از مجریان دیگر شبکه‌ها ظاهر می‌شوند اما همین ساز در سایر کانال‌های داخلی که تمامی کشور به آنها دسترسی دارند به نمایش در‌نمی آید؟ آیا ایرانیان خارج نشین و دارندگان استارباکس که علاوه بر شبکه‌های داخلی، به شبکه‌های تازه تاسیس و جام‌جم جهانی دسترسی دارند، از صلاحیت ویژه‌تری برخوردارند؟!

حال علیرضا قربانی در همان راستای گفته‌های متفاوتی را بیان کرده و درباره چرایی این یک دوگانگی در عملکرد تلویزیون پیرامون موسیقی سنتی سخن به میان آورده است. قربانی گفته است: «تلویزیون سلاح سرد را نشان می‌دهد آن هم نه به عنوان یک شی قبیح، اما از نشان دادن ساز اکراه دارند. این بزرگترین توهین است. در شبکه جام جم ساز و مضراب نشان می‌دهند اما شبکه‌های سراسری نه. این به دلیل داشتن برد تبلیغاتی در خارج از کشور است؟ این بوی ریاکاری می‌دهد که یکی از آفت‌های جامعه ماست.»

تصور می‌شود چنین رفتارهای سلیقه‌ای بیش از پیش منجر به کوچِ ذهن میلیون‌ها مخاطبی به شبکه‌های ماهواره‌ای شود که توان پرداخت بلیت 80 هزار تومانی کنسرت کیهان کلهر، حسین علیزاده، شهرام ناظری، همایون شجریان، علیرضا قربانی و... را ندارد و چون رسانه ملی زمینه نمایش برنامه‌های موسیقیایی ایشان که در کشور اجرا می‌شود را فراهم نمی‌سازد، مجبورند این چنین برنامه‌ها را از شبکه‌های خارجی پی بگیرند.


اگر حتی از این فرصت‌های کاملاً مشروع برای حفظ میلیون‌ها مخاطب بهره نبرد، چگونه می‌توان درباره حفظ میلیون‌ها مخاطب برای تلویزیون سخن گفت؟ اندکی به دورنمای پیش روی رسانه ملی بیاندیشیم. از عمر نخستین ساز باقی مانده برای بشر امروز بیش از 35 هزار سال می‌گذرد اما انگار این زمان برای آنکه تکلیف خودمان را با این ابزار هنری مشخص کنیم، کافی نبوده و باید فرصت بیشتری داد تا به جمع بندی مشخصی در این باره رسید!




توهین مهدی کوچک زاده به روزنامه قانون / فایل صوتی

پس از انتشار خبری مبنی بر شکایت سه نماینده از وزیر علوم، خبرنگار روزنامه قانون با مهدی کوچک زاده تماس گرفت تا نظر وی را در رابطه با این موضوع جویا شود. اما در کمال تعجب این نماینده عضو جبهه پایداری در مجلس شروع به فحاشی بر علیه روزنامه قانون و خبرنگارانش کرد.


در بخشی از این فایل صوتی کوچک زاده خطاب به خبرنگار قانون می گوید: مرده شور خودتون و روزنامه تون و دروغگوئیهاتون رو ببرن!


این اولین بار نیست که کوچک زاده به روزنامه نگاران توهین می کند. وی پیش از این روزنامه نگاران را هرزه نگار خطاب کرده بود.


فایل صوتی هتاکی کوچک زاده را می‌توانید در این قسمت  دانلود کنید .

حسین زمان: به اقدامات فرهنگی دولت امیدوارم

خوشبینی نسبت به آیند‌ه ناشی از سخنان رییس‌جمهور د‌ر د‌ل حسین زمان خوانند‌ه و فعال عرصه‌ی موسیقی نیز که طی 10 سال اخیر تنگناهای بسیاری را برای فعالیت‌های هنری خود‌ تجربه کرد‌ه، ایجاد‌ شد‌ه است.


زمان گفت: د‌ر حالی که طی سه ماه اخیر نیز تلاش‌های من برای د‌ریافت مجوز اجرای کنسرت د‌ر معاونت فرهنگی ارشاد‌ به نتیجه ای نرسید‌ه است، با این وجود‌ باز هم نسبت به بهبود‌ مشکلات عرصه موسیقی د‌ر د‌ولت تد‌بیر و امید‌ خوشبین هستم.این خوانند‌ه موسیقی پاپ د‌ر اد‌امه خاطر نشان کرد‌: صحبت‌های آقای روحانی، صحبت‌های تازه ای بود‌ که از زبان یکی از مسوولان رد‌ه بالای نظام بیان شد‌ و من از این جهت خیلی خوشحال هستم. بسیار خرسند‌ شد‌م که د‌ید‌م وی از هنر و هنرمند‌ د‌فاع کرد‌ و به موارد‌ی از جمله اینکه ممیزی د‌ولتی نباید‌ بر هنر اعمال شود‌ یا اینکه هنرمند‌ باید‌ آزاد‌ی عمل د‌اشته باشد‌ اشاره کرد‌.


حسین زمان د‌ر اد‌امه با اظهار امید‌واری نسبت به نزد‌یک شد‌ن هر چه زود‌تر حرف‌های خوب رییس جمهوری به عرصه ی عمل، نقد‌ی را د‌ر خصوص صحبت‌های وی د‌ر جمع هنرمند‌ان مطرح کرد‌ و گفت: بهتر بود‌ رییس جمهوری د‌ر ارتباط با بخشی از سخنان خود‌ مبنی بر اینکه هنرمند‌ان نباید‌ از اپوزیسیون باشند‌، بیشتر توضیح می‌د‌اد‌؛ زیرا اپوزیسیون به طور معمول به معنی جناح مخالف است.این هنرمند‌ افزود‌: ممکن است از حرف وی اینگونه برد‌اشت شود‌ که هر کسی بخواهد‌ حرف سیاسی بزند‌ و وارد‌ فضای سیاسی شود‌، د‌ر جناح اپوزیسیون قرار می‌گیرد‌ و هنرمند‌ها نباید‌ این کار را بکنند‌. البته بند‌ه می‌د‌انم که منظور آقای روحانی این نبود‌ه است.


زمان با اشاره به اینکه اعتراض به نا هنجاری‌های جامعه وظیفه ی یک هنرمند‌ است، خاطر نشان کرد‌: وظیفه هنرمند‌ این است که مشکل‌های جامعه را بشناسد‌ و با هنر خود‌ د‌ر جهت رفع این مشکلات گام برد‌ارد‌.


خبر لغو تعطیلی پنجشنبه‌ مدارس تکذیب شد

معاون متوسطه وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش مبنی بر ساماندهی زمان آموزش در دوره ابتدایی و متوسطه به قوت خود باقی است، گفت: تعطیلی پنجشنبه‌ها لغو نمی‌شود، بلکه نوع اجرای آن تغییر خواهد کرد.

علی زرافشان در گفت‌وگو با ایسنا، درباره خبر منتشر شده یکی از رسانه‌ها مبنی بر لغو طرح تعطیلی پنجشنبه‌ها و موج گسترده‌ای که در رسانه‌ها درباره این خبر به وجود آمد، گفت: خبری که از قول وزیر اعلام شده به درستی منعکس نشده چرا که وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده می‌خواهد نحوه استفاده از روز پنجشنبه را تغییر دهد.

وی گفت: بر اساس برنامه‌ جدید وزیر آموزش و پرورش، قرار است یک روز به عنوان فعالیت تربیتی و شاد در مدارس شکل بگیرد و مقرر شده این طرح به صورت آزمایشی و در تعدادی از مدارس آن هم به صورت چرخشی اجرا شود.

به گفته معاون وزارت آموزش و پرورش این طرح به صورت آزمایشی اجرا خواهد شد تا نتایج آن مورد ارزیابی قرار بگیرد.

زرافشان خاطرنشان کرد: لغو تعطیلی پنجشنبه‌ مدارس در دستورکار آموزش و پرورش نیست و مصوبه شورای عالی مبنی بر ساماندهی زمان آموزش در مقطع ابتدایی و متوسطه به قوت خود باقی است و تنها شکل اجرای برنامه روز پنجشنبه تغییر خواهد کرد.

پاسخ علی مطهری به اظهارات جواد لاریجانی

نماینده مردم تهران در مجلس طی نامه‌ای به اظهارات جواد لاریجانی در برنامه شناسنامه پاسخ گفت.
به گزارش حوزه پارلمانی خبرگزاری فارس، علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی طی نامه‌ای سرگشاده به اظهارات اخیر محمدجواد لاریجانی در برنامه شناسنامه پاسخ گفت.

«جناب آقای دکتر محمدجواد لاریجانی»

با اهداء سلام

در برنامه اخیر شناسنامه در شبکه 3 سیما مطالبی را در جواب نطق اینجانب در مجلس فرمودید که لازم است پاسخ داده شود:

 1. گفته‌اید «این نماینده محترم، فتنه را در حد یک دعوای داخلی می‌داند که این درست نیست. ماهیت فتنه یک کودتای تمام‌عیار علیه نظام بود که با مشارکت وسیع آمریکا، دول اروپایی، رژیم صهیونیستی و تمام ضد انقلاب همراه بود.» بهتر بود این طور می‌فرمودید که اعتراض مدنی به نتیجه انتخابات در سال 88 را ما با مدیریت ضعیف خود و به دلیل به رسمیت نشناختن مقوله اعتراض مدنی، تبدیل به فتنه کردیم، آنگاه برای جمع کردن این ماجرا آن را به صورت یک کودتای تمام‌عیار علیه نظام جلوه دادیم و سپس از هر وسیله‌ای برای اثبات این ادعای خود استفاده کردیم. با پدید آمدن این زمینه که همه با هم آفریدیم البته آمریکا، دول اروپایی، رژیم صهیونیستی و تمام ضد انقلاب پشت سر معترضان قرار گرفتند، همان طور که ما در حد خود پشت سر حرکت‌های اعتراضی در آن کشورها قرار می‌گیریم.

2. فرموده‌اید: «کسی که وارد انتخابات می‌شود متعهد به رعایت قوانین انتخابات است. وقتی این اتفاق نمی‌افتد و قبل از پایان انتخابات یکی از نامزدها مصاحبه می‌کند و می‌گوید من رئیس‌جمهور منتخب هستم یک جرم بزرگ اتفاق افتاده است.» بله، یک جرم بزرگ اتفاق افتاده است ولی توجه به یک جرم بدون توجه به جرم‌هایی که مقدمه این جرم بوده و توسط طرف مقابل انجام شده است و اگر انجام نمی‌شد این جرم بزرگ نیز اتفاق نمی‌افتاد، به دور از عدالت و انصاف است.

از شما سوال می‌کنم؛ اگر از چند ماه قبل از انتخابات سال 88 بسیاری از اعضای شورای نگهبان که داور محسوب می‌شدند از یک کاندیدا حمایت نمی‌کردند، اگر بعد از مناظره کذایی عکس‌العمل مناسب از طرف مراجع قانونی مانند شورای نگهبان نشان داده می‌شد یا لااقل اجازه دفاع به هتک حرمت‌شدگان در صدا و سیما داده می‌شد، اگر بعد از شروع اعتراضات، به جای برگزاری جشن ملی برای کاندیدای پیروز، مسئله به اعلام نظر شورای نگهبان موکول می‌شد، اگر خبرگزاری وابسته به یک نهاد حکومتی ساعت 18 و 30 دقیقه روز انتخابات آقای احمدی‌نژاد را به عنوان پیروز انتخابات با 60 درصد آراء اعلام نمی‌کرد و چندین اگر دیگر، آیا در این صورت آن جرم بزرگ اتفاق می‌افتاد؟ پس ما خودمان آقای موسوی را به آن سمت هل دادیم. البته ایشان نباید تحت تاثیر آن فشارها و بی‌عدالتی‌ها اعلام پیروزی می‌کرد و به هر حال باید قانون را ملاک قرار می‌داد و فرضا حق با او بود مصلحت انقلاب و نظام اسلامی را بر حق خود مقدم می‌داشت، چنانکه علی علیه‌السلام مصلحت وحدت مسلمین و حفظ اسلام را بر حق خود مقدم داشت، ولی تحمل انسان‌ها متفاوت است.

جناب آقای محمد جواد لاریجانی

به نظر می‌رسد که جناب عالی در قضاوت درباره فتنه 88 تجاهل و تغافل می‌فرمایید. این بدیهیات را می‌دانید و خود را به ندانستن و غفلت می‌زنید و نام آن را «بصیرت» می‌گذارید. یا به قول خودتان هوا سرد است و دچار زکام سیاسی شده‌اید.

3. گفته‌اید «آقای مطهری گفت چرا رئیس قوه قضائیه فتنه را ختم نمی‌کند. این در حالی است که فتنه ختم شد و در 9 دی مُهر پایان هم به آن زده شد.» می‌پرسم اگر فتنه ختم شده است چرا در ایام 9 دی امسال همفکران شما در رسانه ملی و رسانه‌های همسو این همه جنجال و آسمان ریسمان کردند که حق با ما بود؟ معلوم است خودتان هم احساس می‌کنید که مردم همه آنچه را که به طور یک‌طرفه در این چهار سال گفته‌اید نپذیرفته‌اند. اگر فتنه ختم شده است چرا این‌قدر درباره آن سخن می‌گویید؟! سوال می‌کنم اگر فتنه ختم شده است حکم مجازات آقایان موسوی و کروبی و احمدی‌نژاد چیست و در کدام دادگاه صالح صادر شده است؟ بنابراین تکلیف فتنه مانند تکلیف بخشی از زمین‌های کشاورزی و دامداری شما برای مردم مشخص نیست و هنوز حکم آن اعلام نشده است.

اصل حرف من در نطق اخیر این بود که اگر قرار بر گذشت طرفی از تخلفات و خطاهای یکدیگر نیست، این سه نفر به طور همزمان در یک دادگاه صالح محاکمه علنی شوند، آنگاه هر حکمی صادر شود مورد اعتراض نخواهد بود چون آنها از خود دفاع کرده و حرف خود را زده‌اند ولی وضعیت فعلی عادلانه و قابل دوام نیست و باید به فکر حل مسئله و بازگشت وحدت به جامعه بود.

کسانی که زحمتی برای انقلاب نکشیده‌اند یا لااقل شاهد زحمات انقلابیون اولیه از سال 42 تا پیروزی انقلاب اسلامی نبوده‌اند، اهمیت حل این مسئله را برای آینده انقلاب اسلامی درک نمی‌کنند و بر طبل تفرقه و حذف نیروهای انقلاب می‌کوبند و دائم دایره انقلاب را محدود می‌کنند. نباید این نقار و انشقاق ناخواسته و تحمیلی ادامه پیدا کند. باید ید واحد شویم و وحدت ملی را پشتوانه‌ای برای مذاکرات هسته‌ای و حل مشکلات اقتصادی قرار دهیم.

دلبستگان به انقلاب اسلامی نمی‌توانند نسبت به حل مسئله فتنه و بازگشت وحدت به جامعه بی‌تفاوت باشند. اینجانب به عنوان نماینده ملت در مجلس و فرزند شهید آیت‌الله مطهری به طریق اولی نمی‌توانم بی‌تفاوت باشم، لذا ارائه طریق می‌کنم و البته تصمیم نهایی با مقامات عالی نظام و در رأس آنها رهبر گرامی انقلاب است.

امام علی علیه‌السلام درباره مسئله‌ای به ابن عباس فرمود: «بر تو است که رأی خود را به من بگویی و من درباره آن بیندیشم، آنگاه اگر خلاف نظر تو فرمان دادم باید اطاعت کنی.» همه ما باید همین حالت را داشته باشیم.

با تقدیم احترام

«علی مطهری»

وزیر ارتباطات:به من یک فرصت دو ساله بدهید

وزیر ارتباطات در صفحه خود در شبکه های اجتماعی داخلی وعده داد: تا پایان امسال سرعت اینترنت افزایش پیدا کند.


محمود واعظی که دیروز آنلاین با مخاطبانش گفت و گو می کرد، گفت: ما یک وزارتخانه ای هستیم که هرچه بستر فنی خود را بالا ببریم سرعت اینترنت بالا می رود.سرعت اینترنت با دستور بالا نمی رود. بنده خواهشم این است که ما را درک کنید و خواسته هایتان در حد 4 ماهی باشد که من به وزارتخانه آمده ام. یک فرصت دوساله به من بدهید تا مشکلات را حل کنیم. من می دانم که سرعت پایین است و قطع و وصل می شود و در حال برطرف کردن مشکل هستم.


واعظی درباره فیلترینگ و سیاست های مربوط به آن هم گفت:درباره سوالات مختلفی که در رابطه با فیلترینگ وجود دارد باید بگویم سیاست های دولت یازدهم با دولت قبلی متفاوت است. این دولت در کمیته تعیین مصادیق 6 عضو دارد. ما حتی چندین سایت فیلتر شده خارجی را بررسی کردیم و دیدیم مشکلی ندارد و حتی در ارتباط با وی چت آن را هم پیشنهاد دادیم قسمت NEAR BY را اگر کمیته معتقد است ایراد دارد فیلتر کنیم و بقیه قسمت هایش را مردم بتوانند استفاده کنند.

صدا و سیما؛ بازوی تبلیغاتی یک گروه اقلیت؟

سایت الف نوشت :در خبرها آمده بود که بینندگان برنامه های ماهواره ای در ایران نسبت به گذشته به یک رکورد حیرت انگیزی رسیده و از یک درصد بیننده به مرز هفتاد درصد صعود کرده.


سئوالی که به ذهن هر شنونده ای خطور می کند این است که علت اصلی این اتفاق چیست؟ گرچه می شود دلایل گوناگونی برای این مسئله یافت ولی به جرئت می توان گفت یکی از مهم ترین عوامل اصلی و شاید اصلی ترین عامل رفتار و شیوه ی مدیریت و سیاست های یک سویه و یک طرفه و مردم گریزانه ی صداوسیماست. صدا و سیما که با پول مردم و از جیب بیت المال اداره می شود و قرار بر این بوده و هست که رسانه ی همه ی مردم ایران باشد و به قول خود رسانه ای ملی باشد در چند سال اخیر به بازوی تبلیغاتی و جناحی و سیاسی و رسانه ای یگ گروه اقلیت در ایران تنزل یافته و مبلغ دیدگاه های یک اندیشه سیاسی که فقط به حذف دیگران می اندیشد مبدل شده است.


هیچ گزارش یا خبری نیست که در آن صدا و سیما جانبدار تفکر و رفتار و کردار روش های افراطی و حذفی کسانی نباشد که فقط خود را حق مطلق می دانند و دیگران همه باطل و غیر خودی می باشند.


بسیاری از برنامه های صدا و سیما به جای ایجاد وحدت ملی و همدلی عامل تفرقه و کینه و نفرت و جدایی مردم از یکدیگر شده است. به راستی برنامه های یکسویه و بمباران تبلیغاتی صدا و سیما در جریان برنامه های مراسم روز نهم دی باعث تحکیم وحدت ملی شده است یا تفرقه و تازه کردن اختلافات و کینه ها؟ کافیست یک نظرسنجی از مردم شود تا مشخص شود که مردم تا چه حد با این برنامه های یکسویه موافق بوده اند یا خیر؟


صداو سیما بدون کوچکترین حق اعتراض یا پاسخگویی به دیگران و منتقدین خود و سیاست های خود فقط و فقط یک مسیر را می رود و آن تحکیم پایه های یک اقلیت افراطی که در انتخابات اخیر نیز شکست سنگینی خورد و نامزد مورد نظر آنان با تمام رانت ها نتوانست بیشتر از چهار میلیون رای کسب کند.


صدا و سیما حتی با زنان این مرز و بوم نیز برخورد ابزاری می کند. وقتی که قرار باشد از زنان بدحجاب و بی حجاب انتقاد شود صدا و سیما در صف نخست منتقدین ای گونه پوشش زنان است و وقتی قرار است انتخاباتی برگزار شود و یا راهپیمایی انجام شود همین زنان بدحجاب به یک باره غسل تعمید داده می شوند و آنان در صدر اخبار صدا و سیما قرار می گیرند.


صدا و سیما کوچکترین خبر قتل یا ضرب و شتم و یا ستمی را در گوشه ای از اروپا یا آمریکا بر هر شهروند غربی پیاپی گزارش و خبر از آنان پخش می کند و در سوگ عدالت و آزادی و انسانیت اشک ها می ریزد ولی چه خبرهای تکان دهنده که در بیخ گوش صدا وسیما رخ می دهد و مردم به قول صدا و سیما رشید و بزرگ ایران نباید از آن خبری از تلوزیون خود کسب کنند.


اینجاست که تنها یک راه می ماند و آن هم پناه بردن به رسانه های بیرون از مرزهای کشور و کسب اطلاع از شبکه های ماهواره ای خارج از کشور. وقتی صدا و سیما این گونه مردم را به تمسخر و بازی گرفته و چونان کودکان با آنان برخورد می کند راهی جز پناه بردن به این شبکه ها برای کسب خبر نیست. بدین صورت است که آقای ضرغامی و تیم همراه او باید به مردم و بیت المال مردم پاسخگو باشند که با این امانت چه کرده اند؟ آیا می توانند در دادگاه عدل الهی پاسخگوی این عملکرد خود باشند و یا این که با توجیهات گوناگون از پاسخ گویی شانه خالی می کنند اگرچه در دادگاه عدل الهی نمی شود از چنگ عدالت گریخت.


یادداشت:پس دولت چکاره است؟

دولت باید برای من به‌عنوان یک لیسانسه کار پیدا کند؛ دولت باید جلوی نابودی جنگل‌ها را بگیرد؛ دولت باید جلوی رشوه‌خواری در ادارات را بگیرد؛ دولت باید معضل ترافیک را برطرف کند؛ دولت باید آلودگی هوای تهران را از بین ببرد؛ دولت باید نیاز به ویزا گرفتن برای رفتن به کشورهای دیگر را لغو کند؛ دولت باید اجناس باکیفیت در بازار عرضه کند؛ دولت باید... دولت باید... دولت باید... .


اینها تنها چند نمونه انگشت‌شمار از انتظارات ما از دولت (به نمایندگی از نظام حاکم) است. ما بیش از حد دولتی (و در واقع وابسته به دولت) شده‌ایم. انتظار داریم هر گرهی، حتی اگر خودمان خِفت‌اش کرده باشیم را، دولت از زندگی‌مان باز کند. همین نمونه‌های بالا را نگاه کنیم. امروزه در هر خانه‌ای دست‌کم 4-3 نفر دارای تحصیلات دانشگاهی پیدا می‌شود. حتی بسیاری از پدر و مادرها هم این روزها به فکر گرفتن مدرک دانشگاهی افتاده‌اند. این جمله را از زبان پدر و مادران بسیاری شنیده‌ایم که «من دو تا بچه لیسانسه بیکار توی خونه دارم» و این را به‌عنوان نقد به دولت وارد می‌کنند که چرا برای تحصیلکرده‌ها بستر کار فراهم نمی‌کند؟ از نظر این افراد، هر کسی که لیسانس گرفت حتماً باید یک میز کار در اداره داشته باشد که آبدارچی ساعتی یکبار برایش چای تازه‌دم بیاورد. فارغ از اینکه آیا دولت متعهد به فراهم ساختن چنین شغلی برای همه تحصیلکرده‌هاست؟ باید پرسید واقعاً چند درصد از مدارکی که این روزها از دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی صادر می‌شود، معتبر است؟ چند درصد از این دانش‌آموختگان دارای سواد لازم به اندازه یک «کارشناس» در زمینه مدرک‌شان هستند؟ و اگر پاسخ بدهند که «پس چرا دولت به این همه دانشگاه و موسسه غیرمعتبر مجوز فعالیت داده است؟»، باید دید در برابر خیل عظیمی از افراد ضعیف از نظر علمی که راهی تاجیکستان، ارمنستان، آذربایجان و دیگر کشورها می‌شدند تا به قیمت خروج میزان قابل توجهی ارز، مدرکی بی‌اعتبار دست و پا کنند، دولت چه باید می‌کرد؟ اتفاقاً به یقین می‌گویم بیشتر موسسات آموزش عالی کوچک در ایران، همچنان مدارک‌شان ارزشمندتر از بسیاری از دانشگاه‌های به اصطلاح خارجی است. اما ای کاش ما این همه ولع گرفتن مدرک دانشگاهی نشان نمی‌دادیم تا دولت هم این همه موسسه و دانشگاه غیرمعتبر راه‌اندازی نمی‌کرد.انتظار داریم دولت جلوی نابودی جنگل‌ها را بگیرد؛ آن وقت خودمان جنگل را تخریب می‌کنیم تا به‌صورت پنهانی خانه‌ای درون آن بسازیم. یا خانه‌هایی که بدون مجوز درون جنگل ساخته شده‌اند را می‌خریم به این امید که مبلغی بیشتر از حد معمول بپردازیم و سند خانه را تحویل بگیریم. یا خانه‌ای نزدیک جنگل می‌خریم و بعد با تخریب جنگل و افزودن آن به فضای خانه‌مان، به حریم جنگل تجاوز می‌کنیم.


انتظار داریم دولت جلوی رشوه‌خواری در دستگاه‌های دولتی و ادارات را بگیرد؛ اما همین که خودمان به کوچکترین مشکلی در ادارات برخورد کردیم، برای آنکه کار را از طریق قانونی‌اش که به نظر زمانبر است پیش نبریم، دست‌مان را ابتدا توی جیب کرده و بعد می‌بریم زیر میز آقای مدیر. و این کار را آنقدر تکرار کرده‌ایم که تبدیل به هنجار شده است. بگذریم مواقعی که برای دور زدن قانون و انجام کار غیرقانونی، متوسل به «زیرمیزی» می‌شویم.انتظار داریم دولت معضل ترافیک و آلودگی هوا را برطرف کند؛ اما حاضر نیستیم از خانه تا محل کارمان را با تاکسی، اتوبوس واحد و بی‌.آر.تی، مترو و... برویم. حتماً باید تک‌سرنشینه توی خودروی خودمان لم بدهیم تا محل کار یا بازار یا دانشگاه و... .


انتظار داریم دولت ویزای دیگر کشورها را لغو کند برایمان؛ اما همین که پایمان وارد خاک دیگر کشورها شد، فراموش می‌کنیم که ما نماینده مردم ایران هستیم و آنقدر رفتارهای دور از شأن نشان می‌دهیم که از روی همین رفتارها در برخی از کشورها به راحتی شناسایی‌مان می‌کنند (بگذریم از صدها نفری که در زندان‌های دیگر کشورها به جرم حمل مواد مخدر یا دیگر جرائم، در بازداشت به سر می‌برند).انتظار داریم دولت اجناس باکیفیت به بازار روانه کند؛ اما خودمان به کارخانه‌های چینی سفارش می‌دهیم تا اجناس تقلبی با بنجل‌ترین مواد اولیه برایمان بسازند و در این راه آنچنان زیاده‌روی می‌کنیم که چینی‌ها از این همه خصلت «وطن‌پرستی»مان شگفت‌زده می‌شوند و در کتاب‌ها و نشریات‌شان در این‌باره خاطرات «چگونه ایرانی‌ها آنها را پولدار کردند» را می‌نویسند.


البته سیستمی که خودش تلاش دارد هر روز چاق‌تر شود و برخلاف اصل 44، خصوصی‌سازی‌اش هم نوعی دیگر از دولتی شدن پنهان باشد، طبیعی است که با چنین انتظارات و بحث‌هایی روبه‌رو شود، بنابراین نمی‌تواند دفاعی از خود داشته باشد. اما واقعاً آیا ما کنشگران منفعلی هستیم که باید به انتظار دولت بنشینیم تا همه مشکلات‌مان را برطرف کند؟ یا آنکه خودمان می‌توانیم با ملاحظه و خویشتنداری بیشتر، مانع به وجود آمدن بسیاری از این مشکلات شویم؟


به قلم : امیر هاشمی مقدم 

چاپ شده در روزنامه قانون - شنبه 21 دی 1392



یادداشت: مجلسی که تصمیم دارد قانع نشود!

روز گذشته ، مجلس شورای اسلامی از توضیحات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به سؤالات حمید رسایی، قانع نشد و بدین ترتیب ، یک کارت زرد به علی جنتی داده شد. طبق آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی، اگر وزیری سه بار کارت زرد بگیرد ، استیضاح می شود.


اگر کسی بدون آن که متن سوال و جواب را بداند، خبر عدم اقناع مجلس در خصوص پاسخ های وزیر را بشنود، قاعدتاً چنین می گوید که لابد مسأله مهمی در بین بوده که یک مجلس ، یک وزیر را احضار کرده و وقت و جلسه گذاشته و رأی گیری کرده و خلاصه بعد از طی مراحل مختلف، "یک سوم رأی اعتماد داده شده" را از او سلب کرده است.

اما آیا در عمل این گونه بوده است؟ 
سوال از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مختصراً دو بخش داشت:
« - چرا تک خوانی زنان را مجاز دانسته اید؟
- چرا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته از توقیف روزنامه "بهار" متأسف است؟ »

لبّ پاسخ های وزیر نیز چنین بوده است:
« - ما به هیچ خانمی مجوز تک خوانی نداده ایم و آن عکسی هم که پخش کرده اند ، مربوط به خارج است. اگر کسی یک مجوز از ما دارد که چنین اجازه ای داده ایم ، ارائه کند.
من گفته ام در فتاوای علما نیز قید این است که تک خوانی و جمع‌خوانی هیچ فرقی ندارد. مهم این است که مفسده‌انگیز نباشد. البته برخی از رسانه‌ها تلاش کردند که قسمت دوم را حذف کرده و تنها بگویند که تک خوانی اشکالی ندارد. این در حالی است که آنچه مشهور است قید مفسده‌انگیز است.
- درباره روزنامه بهار ، وظیفه قانونی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این بود که پرونده را به هیأت نظارت بر مطبوعات ارسال کند که این کار را انجام داد و هیأت نیز رأی به توقیف "بهار" داد.بنده برای این موضوع اظهار تاسف کردم که نباید به سمت توقیف روزنامه‌ها رفت. چون راه‌های دیگری همچون تذکر شفاهی، کتبی و ارجاع به دادگاه و در نهایت توقیف و لغو پروانه وجود دارد. هنر این نیست که بلافاصله روزنامه‌ای را توقیف کنیم بلکه باید تا آنجایی که می‌توان موارد دیگر را اعمال کرد. »

حال ، هر گرایش سیاسی که دارید کنار بگذارید و تنها با وجدان و انصاف خود به سوال و جواب ها بنگرید.


عکسی پخش می کنند که زنی در حال تک خوانی است و می گویند وزارت ارشاد به او مجوز داده ولی کاشف به عمل می آید که عکس در خارج از کشور گرفته شده است.

از وزیر ارشاد درباره تک خوانی زنان سوال می کنند و او ، نظرات مراجع تقلید در این باره را بیان می کند.

بعد می گویند تو چرا از توقیف یک روزنامه ابراز تأسف کردی؟

واقعاً انتظار داشتند وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیاید و از این که در کشور یک روزنامه توقیف شده ، ابراز خوشحالی و مسرت کند؟ وظیفه قانونی وزیر این بوده که پرونده را به هیأت نظارت بفرستد که فرستاد و اتفاقاً نشریه هم توقیف شده است. وزیر هم در کنار عمل به این وظیفه قانونی ، نظر شخصی اش را گفته است که اتفاقاً بسیار هم متین بوده است. 

سوال اینجاست که مجلس باید عملکرد وزیر را با قانون تطابق دهد و در صورت عدم تطابق برخورد نماید یا این که به فکر افراد هم کار دارند؟ مگر در اینجا وزیر به وظیفه قانونی اش به طور کامل عمل نکرده است؟


واقع مطلب این است که جریانی در مجلس است که به "بهانه" نظارت ، رسماً وارد فاز لجاجت شده است. این هایی که امروز به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گیر می دهند که چرا جمله ای مبنی بر اظهار تأسف از توقیف یک روزنامه گفتی؟ همان هایی هستند که در برابر هزاران جمله عجیب و غریب و بعضاً دروغ های دولت قبلی، سکوت می کردند و در برابر اقدامات مخرب دولتمردان سابق "صمٌ بکم" بودند و حتی در تأیید خرابکاری ها از یکدیگر سبقت می گرفتند! حالا همان ها ، آنقدر حس نظارت شان گل کرده که فکر می کنند باید به خاطر این که یک وزیر در کنار انجام وظیفه اش - که انجام هم داده - از توقیف یک روزنامه ابراز تأسف کرده ، باید به او کارت زرد بدهند و به استیضاح نزدیکش کنند!

به همین دلیل است که تا کنون که تنها چند ماه از عمر دولت گذشته، به سه وزیر به بهانه هایی یکی نازل تر از دیگری ، کارت زرد داده اند.


مجلسی ها بدانند که "مردم دارند آنها را می بینند و می فهمند که چه خبر است" ؛ این را هم متوجه باشند که ادامه این کارهای حقیرانه ، تنها به لوث شدن ابزار نظارتی مجلس می انجامد به طوری که اگر فردا ، به دلیلی موجه نیز از این ابزار استفاده کنند ، دیگر کارایی سابق را نخواهد داشت.

می گویند حفظ حرمت امامزاده با متولی آن است ؛ مجلسیان نیز حرمت "خانه ملت" را نگه دارند ؛ همین!


منبع: عصرایران ؛ جعفر محمدی



پیروز ارجمند، مدیر کل دفتر موسیقی ارشاد شد

علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، طی حکمی پیروز ارجمند را به سمت مدیرکل دفتر موسیقی منصوب کرد.


در این حکم آمده است:«نظر به شایستگی و تجربیات ارزنده جنابعالی، بنا بر پیشنهاد معاون امور هنری، به موجب این حکم به سمت مدیرکل دفتر موسیقی منصوب می‌شوید.امید می‌رود با استعانت از خداوند متعال و تعامل سازنده با اهالی هنر، نسبت به توسعه و ارتقا و گسترش ظرفیت‌های موسیقی سنتی و موسیقی نواحی، بهره‌گیری از هنر موسیقی در دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، حمایت از تنوع و تکثر در تولید و عرضه موسیقی و گسترش ظرفیت‌های موسیقی ایران، موفق و موید باشید.»


پیروز ارجمند دکترای اتنوموزیکولوژی خود را از کشور مالزی گرفته، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر، مدیرکل مرکز موسیقی حوزه هنری، موسس و مسؤول مرکز موسیقی تجربی پردیس هنرهای زیبا، نایب رییس و عضو پیوسته کانون آهنگسازان سینمای ایران، عضو شورای هنر موزه دفاع مقدس، عضو هیأت علمی مولفان فرهنگنامه زبان فارسی و شورای واژه‌گزینی موسیقی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مشاور عالی دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو ایران و عضو شورای عالی آموزش و پژوهش موسیقی صدا و سیما است.


او همچنین در زمینه موسیقی محلی فعالیت‌های پژوهشی گسترده‌ای داشته است.وی همچنین سابقه تدریس در دانشگاه‌های متعددی از جمله دانشکده موسیقی دانشگاه هنر، دانشگاه دولتی برلین، دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی را دارد.


ارجمند به عنوان آهنگساز در پروژه‌های متعدد سینمایی و تلویزیونی هم حضور داشته است.


«کارت هدیه» می‌گیرند کارت زرد می‌دهند

دولت یازدهم با شعار اعتدال کار خود را آغاز کرد. در دوره‌های گذشته دولت‌ها عموما در اختیار یک گرایش خاص بودند. دولت اصلاحات با رویکرد اصلاح طلبی و دولت احمدی‌نژاد با شعار عدالت گستری بر اریکه قدرت نشسته بودند. پس از روی کار آمدن دولت یازدهم بسیاری مخالفان و جریانات مقابل دولت به این نکته اصرار داشتند تا دولت واژه اعتدال را تفسیر کند. حسن روحانی در سخنرانی‌هایش خود دوری از افراط و تفریط را مهم‌ترین رویکرد خود عنوان کرد. اما در عمل می‌توان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را نمونه بارز اعتدال در دولت معرفی کرد.


علی جنتی مردی است که نه لوای اصلاح طلبی را با خود حمل می‌کند و نه  نشان بارز اصولگرایی دارد. عملکرد وزیر ارشاد در ماه‌های گذشته نشان از برخورد یکسان و برابر وی در مواجهه با جریانات سیاسی موجود در کشور دارد. بازگشایی خانه سینما و بحث‌های سازنده در حوزه نشر از قدم‌های مثبتی است که در این مدت توسط وزارت ارشاد برداشته شده است. در حوزه رسانه‌ها که از دردسرسازترین موضوعات کاری وزیر ارشاد بوده است، جنتی عملکردی قابل دفاع و کاملا بی طرفانه از خود نشان داده است. تعطیلی هر رسانه‌ای چه همسو با جریان فکری ما و چه مقابل آن، خوشایند نیست. اما وزارت ارشاد تحت مدیریت جنتی اثبات کرده است که رویکردش در مواجهه با رسانه‌ها کاملا بی طرفانه و خالی از نگاه سیاسی است. دفاع علی جنتی در مجلس از روزنامه توقیف شده بهار و دغدغه بیکاری 150 روزنامه‌نگار قابل ستایش است. دفاع از آزادی بیان و در عین حال میانه‌روی در گفتار و رفتار، امری است پسندیده و بجا که باید به آن ارج نهاد.


مجلس اصولگرا تنها در چند ماه گذشته به سه وزیر از دولت تدبیر و امید کارت زرد داده است. دیروز علی جنتی به دریافت این کارت مفتخر شد. مشخص نیست زمانی که مجلس توان مصالحه با وزیری که در عمل واژه اعتدال را تفسیر کرده است را در خود نمی‌بیند، چه ایده‌آلی در ذهن دارد. حمید رسایی و برخی حامیان و همفکرانش کوچکترین نظر منتقد از گوشه‌ای از یک رسانه را بر نمی‌تابند و به همین بهانه وزیر ارشاد را تحت فشار می‌گذارند. نکته اینجاست که همین نمایندگان مرگ را برای همسایه می‌خواهند و زمانی که نقدی بر برخی عملکردهای رسانه مطبوعشان وارد می‌شود آن را به استهزا می‌گیرند. هیات نظارت بر مطبوعات به هفته‌نامه 9 دی که متعلق به حمید رسایی است تذکر می‌دهد مدیر این هفته نامه تذکر هیات نظارت را مسخره عنوان می‌کند. این رویکرد یک بام و دو هوای دوستان، ماجرای سفر هیات پارلمانی اروپا به تهران را در اذهان زنده می‌کند. رسایی که خود تا پیش از آن بدترین توهین‌ها را نثار هاشمی رفسنجانی می‌کرد به یکباره به مدعی اعتبار و آبروی هاشمی تبدیل شد و ابراز داشت توهین به آیت‌ا... هاشمی را نمی توانیم تحمل کنیم! حال حکایت این روزهای علی جنتی با برخی نمایندگان مجلس به همین شکل است. آنان خواستار خاموش شدن هر صدای منتقدی هستند تا خود بتوانند هر چه خواستند بگویند.


برخی نمایندگان مجلس این روزها صرفا سرگرم کارت دادن هستند؛ یا کارت هدیه می‌گیرند یا کارت زرد می‌دهند. دریغ از اندکی عمل به وظایف نمایندگی. وقتی نامه برخورد با ویژه خوار بزرگ را تنها 12 نماینده امضا می‌کند، زمانی که از مجلس تنها یک صدای منتقد آن هم از طرف فرزند آیت‌ا... مطهری بلند می‌شود و ... می‌توان دریافت مجلس در سودای دیگری است. رویکردی که حتی صدای اعتراض رئیس جمهور را هم بلند کرد. علی جنتی از وزرایی است که خود حاشیه ندارد و نمایندگان قصد به حاشیه بردن وی را دارند. امروز برای دفاع از آزادی بیان باید از علی جنتی دفاع کرد.



به قلم : مسعود کاظمی

روزنامه قانون - چهار شنبه 18 دی 1392