به گزارش انتخاب، با وجود آنکه سازمان صدا و سیما طی هشت سال دولت احمدی نژاد به توجیه انواع و اقسام توهین ها و تحقیرهای وی توسط کشورهای بیگانه می پرداخت ، برای رسانه ملی اکنون نوع لباس پوشیدن مجری گفتگو کننده با رییس جمهور حائز اهمیتی حیاتی شده است.
نوع لباس پوشیدن زکریا، بهانه جدید صداوسیما برای تخریب رییس جمهور
در سالهای گذشته زمانی که رییس دانشگاه کلمبیا با توهین مستقیم به احمدی نژاد به تحقیر وی پرداخت و حتی سفرای خارجی در تهران نیز ادب نشستن مقابل رییس دولت وقت ایران را رعایت نمی کردند، سازمان صداوسیما با مربیگری عزت الله ضرغامی مشغول ماله کشی این اقدامات و فتح الفتوح خواندن اقدامات احمدی نژاد بود.
اکنون پس از هشت سال و در شرایطی که کاندیدای مطلوب مدیران صداوسیما از صندوق آراء خارج نشده است این سازمان از هر بهانه ای برای تخریب رییس جمهور استفاده می کند.
در آخرین موج این خرده گیری ها ، بخشهای مختلف خبری سازمان صداوسیما روز گذشته با دادن گیر سه پیچ به نحوه لباس پوشیدن فرید زکریا مجری گفتگو کننده با دکتر روحانی این اقدام را توهین و عدم راعیت شئونات رییس جمهور ایران ارزیابی کردند.
در حالیکه نوع پوشش فرید زکریا ، به نظر متعارف و متناسب با هوای سر این ایام بود و مجری های تلویزیونی با این نوع پوشش در مصاحبه های دیگر از جمله گفتگو با رییس جمهور ایالات متحده و سایر کشورهای بزرگ دنیا نیز ظاهر می شوند و کسی این نوع پوشش را توهین تلقی نمی کند.
اکنون باید از مسئولان رسانه ملی که تا این اندازه جزئی نگر شده اند، سئوال کرد اگر این پوشش فرید زکریا توهین است، حاضر شدن امیر قطر با دمپایی و پاهای بدون جوراب و دشداشه عربی در دیدار با احمدی نژاد توهین نبود که آن را دیپلماسی تهاجمی موفق مقابل کشورهای عربی می خواندید؟!
دمپایی پوشی، پوشش و نوع نشستن توهین آمیز امیر قطر!
البته به نظر می رسد مسئولان ارشد صداوسیما برخلاف بدنه آن بشدت در فراق دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به سر برده و هنوز هم باور می نمی کنند که «محمود» رفته است، از این رو با تخریب وتضعیف روحانی قصد دارند مرهمی بر درد فراق احمدی نژاد بگذارند.
شرکت کنندگان در یک نظرسنجی، «تنبلی» را دلیل اصلی پایین بودن میزان مطالعه کتاب در کشور دانستند!
شرکت کنندگان در این نظرسنجی با موضوع «دلیل پایین بودن میزان مطالعه کتاب را در کشور چه می دانید؟»، از بین چهار گزینه «کیفیت پایین آثار»، «گرانی کتاب ها»، «ممیزی آثار» و «تنبلی افراد»، «تنبلی افراد» را عامل اصلی پایین بودن سرانه کتاب خوانی در ایران دانستند و در رتبه های بعدی به «گرانی کتاب ها»، «ممیزی آثار» و «کیفیت پایین آثار» رأی دادند.
در این نظرسنجی که روی سایت ایسنا انجام شد، 13هزار و 395 نفر شرکت کردند و نتیجه نیز به این شرح است: تنبلی افراد: 46.54 درصد؛ گرانی کتاب ها: 22.93 درصد؛ ممیزی آثار: 21.49 درصد؛ کیفیت پایین آثار: 9.59 درصد. اعلام آمارهای میزان مطالعه و کتاب خوانی در ایران در سال های اخیر بحث برانگیز بوده و طبق آخرین آمارهای اعلام شده از سوی مسؤولان، سرانه کتاب خوانی حدود 18 دقیقه در روز است. نکته جالب توجه در نتیجه این نظرسنجی، سهم قابل توجه گزینه «ممیزی آثار» در کم کتاب خواندن افراد است که تقریبا همپای «گرانی کتاب ها» پیش آمده است.
ممیزی کتاب همواره از مسائل بحث برانگیز بوده و در دوره هایی انتقادهای بسیاری را متوجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کتاب این وزارت خانه کرده است.
سایت الف نوشت :
فرمانده نیروی انتظامی کشور: "مذاکره کنندگان ما باید بدانند که در پشت میز مذاکره به لبخند چیزی نمی دهند"
تصور میشود چنین رفتارهای سلیقهای بیش از پیش منجر به کوچِ ذهن میلیونها مخاطبی به شبکههای ماهوارهای شود که توان پرداخت بلیت 80 هزار تومانی کنسرت کیهان کلهر، حسین علیزاده، شهرام ناظری، همایون شجریان، علیرضا قربانی و... را ندارد و چون رسانه ملی زمینه نمایش برنامههای موسیقیایی ایشان که در کشور اجرا میشود را فراهم نمیسازد، مجبورند این چنین برنامهها را از شبکههای خارجی پی بگیرند.
اگر حتی از این فرصتهای کاملاً مشروع برای حفظ میلیونها مخاطب بهره نبرد، چگونه میتوان درباره حفظ میلیونها مخاطب برای تلویزیون سخن گفت؟ اندکی به دورنمای پیش روی رسانه ملی بیاندیشیم. از عمر نخستین ساز باقی مانده برای بشر امروز بیش از 35 هزار سال میگذرد اما انگار این زمان برای آنکه تکلیف خودمان را با این ابزار هنری مشخص کنیم، کافی نبوده و باید فرصت بیشتری داد تا به جمع بندی مشخصی در این باره رسید!
پس از انتشار خبری مبنی بر شکایت سه نماینده از وزیر علوم، خبرنگار روزنامه قانون با مهدی کوچک زاده تماس گرفت تا نظر وی را در رابطه با این موضوع جویا شود. اما در کمال تعجب این نماینده عضو جبهه پایداری در مجلس شروع به فحاشی بر علیه روزنامه قانون و خبرنگارانش کرد.
در بخشی از این فایل صوتی کوچک زاده خطاب به خبرنگار قانون می گوید: مرده شور خودتون و روزنامه تون و دروغگوئیهاتون رو ببرن!
این اولین بار نیست که کوچک زاده به روزنامه نگاران توهین می کند. وی پیش از این روزنامه نگاران را هرزه نگار خطاب کرده بود.
فایل صوتی هتاکی کوچک زاده را میتوانید در این قسمت دانلود کنید .
خوشبینی نسبت به آینده ناشی از سخنان رییسجمهور در دل حسین زمان خواننده و فعال عرصهی موسیقی نیز که طی 10 سال اخیر تنگناهای بسیاری را برای فعالیتهای هنری خود تجربه کرده، ایجاد شده است.
زمان گفت: در حالی که طی سه ماه اخیر نیز تلاشهای من برای دریافت مجوز اجرای کنسرت در معاونت فرهنگی ارشاد به نتیجه ای نرسیده است، با این وجود باز هم نسبت به بهبود مشکلات عرصه موسیقی در دولت تدبیر و امید خوشبین هستم.این خواننده موسیقی پاپ در ادامه خاطر نشان کرد: صحبتهای آقای روحانی، صحبتهای تازه ای بود که از زبان یکی از مسوولان رده بالای نظام بیان شد و من از این جهت خیلی خوشحال هستم. بسیار خرسند شدم که دیدم وی از هنر و هنرمند دفاع کرد و به مواردی از جمله اینکه ممیزی دولتی نباید بر هنر اعمال شود یا اینکه هنرمند باید آزادی عمل داشته باشد اشاره کرد.
حسین زمان در ادامه با اظهار امیدواری نسبت به نزدیک شدن هر چه زودتر حرفهای خوب رییس جمهوری به عرصه ی عمل، نقدی را در خصوص صحبتهای وی در جمع هنرمندان مطرح کرد و گفت: بهتر بود رییس جمهوری در ارتباط با بخشی از سخنان خود مبنی بر اینکه هنرمندان نباید از اپوزیسیون باشند، بیشتر توضیح میداد؛ زیرا اپوزیسیون به طور معمول به معنی جناح مخالف است.این هنرمند افزود: ممکن است از حرف وی اینگونه برداشت شود که هر کسی بخواهد حرف سیاسی بزند و وارد فضای سیاسی شود، در جناح اپوزیسیون قرار میگیرد و هنرمندها نباید این کار را بکنند. البته بنده میدانم که منظور آقای روحانی این نبوده است.
زمان با اشاره به اینکه اعتراض به نا هنجاریهای جامعه وظیفه ی یک هنرمند است، خاطر نشان کرد: وظیفه هنرمند این است که مشکلهای جامعه را بشناسد و با هنر خود در جهت رفع این مشکلات گام بردارد.
وزیر ارتباطات در صفحه خود در شبکه های اجتماعی داخلی وعده داد: تا پایان امسال سرعت اینترنت افزایش پیدا کند.
محمود واعظی که دیروز آنلاین با مخاطبانش گفت و گو می کرد، گفت: ما یک وزارتخانه ای هستیم که هرچه بستر فنی خود را بالا ببریم سرعت اینترنت بالا می رود.سرعت اینترنت با دستور بالا نمی رود. بنده خواهشم این است که ما را درک کنید و خواسته هایتان در حد 4 ماهی باشد که من به وزارتخانه آمده ام. یک فرصت دوساله به من بدهید تا مشکلات را حل کنیم. من می دانم که سرعت پایین است و قطع و وصل می شود و در حال برطرف کردن مشکل هستم.
واعظی درباره فیلترینگ و سیاست های مربوط به آن هم گفت:درباره سوالات مختلفی که در رابطه با فیلترینگ وجود دارد باید بگویم سیاست های دولت یازدهم با دولت قبلی متفاوت است. این دولت در کمیته تعیین مصادیق 6 عضو دارد. ما حتی چندین سایت فیلتر شده خارجی را بررسی کردیم و دیدیم مشکلی ندارد و حتی در ارتباط با وی چت آن را هم پیشنهاد دادیم قسمت NEAR BY را اگر کمیته معتقد است ایراد دارد فیلتر کنیم و بقیه قسمت هایش را مردم بتوانند استفاده کنند.
سایت الف نوشت :در خبرها آمده بود که بینندگان برنامه های ماهواره ای در ایران نسبت به گذشته به یک رکورد حیرت انگیزی رسیده و از یک درصد بیننده به مرز هفتاد درصد صعود کرده.
سئوالی که به ذهن هر شنونده ای خطور می کند این است که علت اصلی این اتفاق چیست؟ گرچه می شود دلایل گوناگونی برای این مسئله یافت ولی به جرئت می توان گفت یکی از مهم ترین عوامل اصلی و شاید اصلی ترین عامل رفتار و شیوه ی مدیریت و سیاست های یک سویه و یک طرفه و مردم گریزانه ی صداوسیماست. صدا و سیما که با پول مردم و از جیب بیت المال اداره می شود و قرار بر این بوده و هست که رسانه ی همه ی مردم ایران باشد و به قول خود رسانه ای ملی باشد در چند سال اخیر به بازوی تبلیغاتی و جناحی و سیاسی و رسانه ای یگ گروه اقلیت در ایران تنزل یافته و مبلغ دیدگاه های یک اندیشه سیاسی که فقط به حذف دیگران می اندیشد مبدل شده است.
هیچ گزارش یا خبری نیست که در آن صدا و سیما جانبدار تفکر و رفتار و کردار روش های افراطی و حذفی کسانی نباشد که فقط خود را حق مطلق می دانند و دیگران همه باطل و غیر خودی می باشند.
بسیاری از برنامه های صدا و سیما به جای ایجاد وحدت ملی و همدلی عامل تفرقه و کینه و نفرت و جدایی مردم از یکدیگر شده است. به راستی برنامه های یکسویه و بمباران تبلیغاتی صدا و سیما در جریان برنامه های مراسم روز نهم دی باعث تحکیم وحدت ملی شده است یا تفرقه و تازه کردن اختلافات و کینه ها؟ کافیست یک نظرسنجی از مردم شود تا مشخص شود که مردم تا چه حد با این برنامه های یکسویه موافق بوده اند یا خیر؟
صداو سیما بدون کوچکترین حق اعتراض یا پاسخگویی به دیگران و منتقدین خود و سیاست های خود فقط و فقط یک مسیر را می رود و آن تحکیم پایه های یک اقلیت افراطی که در انتخابات اخیر نیز شکست سنگینی خورد و نامزد مورد نظر آنان با تمام رانت ها نتوانست بیشتر از چهار میلیون رای کسب کند.
صدا و سیما حتی با زنان این مرز و بوم نیز برخورد ابزاری می کند. وقتی که قرار باشد از زنان بدحجاب و بی حجاب انتقاد شود صدا و سیما در صف نخست منتقدین ای گونه پوشش زنان است و وقتی قرار است انتخاباتی برگزار شود و یا راهپیمایی انجام شود همین زنان بدحجاب به یک باره غسل تعمید داده می شوند و آنان در صدر اخبار صدا و سیما قرار می گیرند.
صدا و سیما کوچکترین خبر قتل یا ضرب و شتم و یا ستمی را در گوشه ای از اروپا یا آمریکا بر هر شهروند غربی پیاپی گزارش و خبر از آنان پخش می کند و در سوگ عدالت و آزادی و انسانیت اشک ها می ریزد ولی چه خبرهای تکان دهنده که در بیخ گوش صدا وسیما رخ می دهد و مردم به قول صدا و سیما رشید و بزرگ ایران نباید از آن خبری از تلوزیون خود کسب کنند.
اینجاست که تنها یک راه می ماند و آن هم پناه بردن به رسانه های بیرون از مرزهای کشور و کسب اطلاع از شبکه های ماهواره ای خارج از کشور. وقتی صدا و سیما این گونه مردم را به تمسخر و بازی گرفته و چونان کودکان با آنان برخورد می کند راهی جز پناه بردن به این شبکه ها برای کسب خبر نیست. بدین صورت است که آقای ضرغامی و تیم همراه او باید به مردم و بیت المال مردم پاسخگو باشند که با این امانت چه کرده اند؟ آیا می توانند در دادگاه عدل الهی پاسخگوی این عملکرد خود باشند و یا این که با توجیهات گوناگون از پاسخ گویی شانه خالی می کنند اگرچه در دادگاه عدل الهی نمی شود از چنگ عدالت گریخت.
دولت باید برای من بهعنوان یک لیسانسه کار پیدا کند؛ دولت باید جلوی نابودی جنگلها را بگیرد؛ دولت باید جلوی رشوهخواری در ادارات را بگیرد؛ دولت باید معضل ترافیک را برطرف کند؛ دولت باید آلودگی هوای تهران را از بین ببرد؛ دولت باید نیاز به ویزا گرفتن برای رفتن به کشورهای دیگر را لغو کند؛ دولت باید اجناس باکیفیت در بازار عرضه کند؛ دولت باید... دولت باید... دولت باید... .
اینها تنها چند نمونه انگشتشمار از انتظارات ما از دولت (به نمایندگی از نظام حاکم) است. ما بیش از حد دولتی (و در واقع وابسته به دولت) شدهایم. انتظار داریم هر گرهی، حتی اگر خودمان خِفتاش کرده باشیم را، دولت از زندگیمان باز کند. همین نمونههای بالا را نگاه کنیم. امروزه در هر خانهای دستکم 4-3 نفر دارای تحصیلات دانشگاهی پیدا میشود. حتی بسیاری از پدر و مادرها هم این روزها به فکر گرفتن مدرک دانشگاهی افتادهاند. این جمله را از زبان پدر و مادران بسیاری شنیدهایم که «من دو تا بچه لیسانسه بیکار توی خونه دارم» و این را بهعنوان نقد به دولت وارد میکنند که چرا برای تحصیلکردهها بستر کار فراهم نمیکند؟ از نظر این افراد، هر کسی که لیسانس گرفت حتماً باید یک میز کار در اداره داشته باشد که آبدارچی ساعتی یکبار برایش چای تازهدم بیاورد. فارغ از اینکه آیا دولت متعهد به فراهم ساختن چنین شغلی برای همه تحصیلکردههاست؟ باید پرسید واقعاً چند درصد از مدارکی که این روزها از دانشگاهها و موسسات آموزش عالی صادر میشود، معتبر است؟ چند درصد از این دانشآموختگان دارای سواد لازم به اندازه یک «کارشناس» در زمینه مدرکشان هستند؟ و اگر پاسخ بدهند که «پس چرا دولت به این همه دانشگاه و موسسه غیرمعتبر مجوز فعالیت داده است؟»، باید دید در برابر خیل عظیمی از افراد ضعیف از نظر علمی که راهی تاجیکستان، ارمنستان، آذربایجان و دیگر کشورها میشدند تا به قیمت خروج میزان قابل توجهی ارز، مدرکی بیاعتبار دست و پا کنند، دولت چه باید میکرد؟ اتفاقاً به یقین میگویم بیشتر موسسات آموزش عالی کوچک در ایران، همچنان مدارکشان ارزشمندتر از بسیاری از دانشگاههای به اصطلاح خارجی است. اما ای کاش ما این همه ولع گرفتن مدرک دانشگاهی نشان نمیدادیم تا دولت هم این همه موسسه و دانشگاه غیرمعتبر راهاندازی نمیکرد.انتظار داریم دولت جلوی نابودی جنگلها را بگیرد؛ آن وقت خودمان جنگل را تخریب میکنیم تا بهصورت پنهانی خانهای درون آن بسازیم. یا خانههایی که بدون مجوز درون جنگل ساخته شدهاند را میخریم به این امید که مبلغی بیشتر از حد معمول بپردازیم و سند خانه را تحویل بگیریم. یا خانهای نزدیک جنگل میخریم و بعد با تخریب جنگل و افزودن آن به فضای خانهمان، به حریم جنگل تجاوز میکنیم.
انتظار داریم دولت جلوی رشوهخواری در دستگاههای دولتی و ادارات را بگیرد؛ اما همین که خودمان به کوچکترین مشکلی در ادارات برخورد کردیم، برای آنکه کار را از طریق قانونیاش که به نظر زمانبر است پیش نبریم، دستمان را ابتدا توی جیب کرده و بعد میبریم زیر میز آقای مدیر. و این کار را آنقدر تکرار کردهایم که تبدیل به هنجار شده است. بگذریم مواقعی که برای دور زدن قانون و انجام کار غیرقانونی، متوسل به «زیرمیزی» میشویم.انتظار داریم دولت معضل ترافیک و آلودگی هوا را برطرف کند؛ اما حاضر نیستیم از خانه تا محل کارمان را با تاکسی، اتوبوس واحد و بی.آر.تی، مترو و... برویم. حتماً باید تکسرنشینه توی خودروی خودمان لم بدهیم تا محل کار یا بازار یا دانشگاه و... .
انتظار داریم دولت ویزای دیگر کشورها را لغو کند برایمان؛ اما همین که پایمان وارد خاک دیگر کشورها شد، فراموش میکنیم که ما نماینده مردم ایران هستیم و آنقدر رفتارهای دور از شأن نشان میدهیم که از روی همین رفتارها در برخی از کشورها به راحتی شناساییمان میکنند (بگذریم از صدها نفری که در زندانهای دیگر کشورها به جرم حمل مواد مخدر یا دیگر جرائم، در بازداشت به سر میبرند).انتظار داریم دولت اجناس باکیفیت به بازار روانه کند؛ اما خودمان به کارخانههای چینی سفارش میدهیم تا اجناس تقلبی با بنجلترین مواد اولیه برایمان بسازند و در این راه آنچنان زیادهروی میکنیم که چینیها از این همه خصلت «وطنپرستی»مان شگفتزده میشوند و در کتابها و نشریاتشان در اینباره خاطرات «چگونه ایرانیها آنها را پولدار کردند» را مینویسند.
البته سیستمی که خودش تلاش دارد هر روز چاقتر شود و برخلاف اصل 44، خصوصیسازیاش هم نوعی دیگر از دولتی شدن پنهان باشد، طبیعی است که با چنین انتظارات و بحثهایی روبهرو شود، بنابراین نمیتواند دفاعی از خود داشته باشد. اما واقعاً آیا ما کنشگران منفعلی هستیم که باید به انتظار دولت بنشینیم تا همه مشکلاتمان را برطرف کند؟ یا آنکه خودمان میتوانیم با ملاحظه و خویشتنداری بیشتر، مانع به وجود آمدن بسیاری از این مشکلات شویم؟
به قلم : امیر هاشمی مقدم
چاپ شده در روزنامه قانون - شنبه 21 دی 1392
روز گذشته ، مجلس شورای اسلامی از توضیحات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به سؤالات حمید رسایی، قانع نشد و بدین ترتیب ، یک کارت زرد به علی جنتی داده شد. طبق آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی، اگر وزیری سه بار کارت زرد بگیرد ، استیضاح می شود.
حال ، هر گرایش سیاسی که دارید کنار بگذارید و تنها با وجدان و انصاف خود به سوال و جواب ها بنگرید.
عکسی پخش می کنند که زنی در حال تک خوانی است و می گویند وزارت ارشاد به او مجوز داده ولی کاشف به عمل می آید که عکس در خارج از کشور گرفته شده است.
از وزیر ارشاد درباره تک خوانی زنان سوال می کنند و او ، نظرات مراجع تقلید در این باره را بیان می کند.بعد می گویند تو چرا از توقیف یک روزنامه ابراز تأسف کردی؟
واقعاً انتظار داشتند وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیاید و از این که در کشور یک روزنامه توقیف شده ، ابراز خوشحالی و مسرت کند؟ وظیفه قانونی وزیر این بوده که پرونده را به هیأت نظارت بفرستد که فرستاد و اتفاقاً نشریه هم توقیف شده است. وزیر هم در کنار عمل به این وظیفه قانونی ، نظر شخصی اش را گفته است که اتفاقاً بسیار هم متین بوده است.سوال اینجاست که مجلس باید عملکرد وزیر را با قانون تطابق دهد و در صورت عدم تطابق برخورد نماید یا این که به فکر افراد هم کار دارند؟ مگر در اینجا وزیر به وظیفه قانونی اش به طور کامل عمل نکرده است؟
واقع مطلب این است که جریانی در مجلس است که به "بهانه" نظارت ، رسماً وارد فاز لجاجت شده است. این هایی که امروز به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گیر می دهند که چرا جمله ای مبنی بر اظهار تأسف از توقیف یک روزنامه گفتی؟ همان هایی هستند که در برابر هزاران جمله عجیب و غریب و بعضاً دروغ های دولت قبلی، سکوت می کردند و در برابر اقدامات مخرب دولتمردان سابق "صمٌ بکم" بودند و حتی در تأیید خرابکاری ها از یکدیگر سبقت می گرفتند! حالا همان ها ، آنقدر حس نظارت شان گل کرده که فکر می کنند باید به خاطر این که یک وزیر در کنار انجام وظیفه اش - که انجام هم داده - از توقیف یک روزنامه ابراز تأسف کرده ، باید به او کارت زرد بدهند و به استیضاح نزدیکش کنند!
به همین دلیل است که تا کنون که تنها چند ماه از عمر دولت گذشته، به سه وزیر به بهانه هایی یکی نازل تر از دیگری ، کارت زرد داده اند.
مجلسی ها بدانند که "مردم دارند آنها را می بینند و می فهمند که چه خبر است" ؛ این را هم متوجه باشند که ادامه این کارهای حقیرانه ، تنها به لوث شدن ابزار نظارتی مجلس می انجامد به طوری که اگر فردا ، به دلیلی موجه نیز از این ابزار استفاده کنند ، دیگر کارایی سابق را نخواهد داشت.
می گویند حفظ حرمت امامزاده با متولی آن است ؛ مجلسیان نیز حرمت "خانه ملت" را نگه دارند ؛ همین!
منبع: عصرایران ؛ جعفر محمدی
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، طی حکمی پیروز ارجمند را به سمت مدیرکل دفتر موسیقی منصوب کرد.
در این حکم آمده است:«نظر به شایستگی و تجربیات ارزنده جنابعالی، بنا بر پیشنهاد معاون امور هنری، به موجب این حکم به سمت مدیرکل دفتر موسیقی منصوب میشوید.امید میرود با استعانت از خداوند متعال و تعامل سازنده با اهالی هنر، نسبت به توسعه و ارتقا و گسترش ظرفیتهای موسیقی سنتی و موسیقی نواحی، بهرهگیری از هنر موسیقی در دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، حمایت از تنوع و تکثر در تولید و عرضه موسیقی و گسترش ظرفیتهای موسیقی ایران، موفق و موید باشید.»
پیروز ارجمند دکترای اتنوموزیکولوژی خود را از کشور مالزی گرفته، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر، مدیرکل مرکز موسیقی حوزه هنری، موسس و مسؤول مرکز موسیقی تجربی پردیس هنرهای زیبا، نایب رییس و عضو پیوسته کانون آهنگسازان سینمای ایران، عضو شورای هنر موزه دفاع مقدس، عضو هیأت علمی مولفان فرهنگنامه زبان فارسی و شورای واژهگزینی موسیقی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مشاور عالی دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو ایران و عضو شورای عالی آموزش و پژوهش موسیقی صدا و سیما است.
او همچنین در زمینه موسیقی محلی فعالیتهای پژوهشی گستردهای داشته است.وی همچنین سابقه تدریس در دانشگاههای متعددی از جمله دانشکده موسیقی دانشگاه هنر، دانشگاه دولتی برلین، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی را دارد.
ارجمند به عنوان آهنگساز در پروژههای متعدد سینمایی و تلویزیونی هم حضور داشته است.
دولت یازدهم با شعار اعتدال کار خود را آغاز کرد. در دورههای گذشته دولتها عموما در اختیار یک گرایش خاص بودند. دولت اصلاحات با رویکرد اصلاح طلبی و دولت احمدینژاد با شعار عدالت گستری بر اریکه قدرت نشسته بودند. پس از روی کار آمدن دولت یازدهم بسیاری مخالفان و جریانات مقابل دولت به این نکته اصرار داشتند تا دولت واژه اعتدال را تفسیر کند. حسن روحانی در سخنرانیهایش خود دوری از افراط و تفریط را مهمترین رویکرد خود عنوان کرد. اما در عمل میتوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را نمونه بارز اعتدال در دولت معرفی کرد.
علی جنتی مردی است که نه لوای اصلاح طلبی را با خود حمل میکند و نه نشان بارز اصولگرایی دارد. عملکرد وزیر ارشاد در ماههای گذشته نشان از برخورد یکسان و برابر وی در مواجهه با جریانات سیاسی موجود در کشور دارد. بازگشایی خانه سینما و بحثهای سازنده در حوزه نشر از قدمهای مثبتی است که در این مدت توسط وزارت ارشاد برداشته شده است. در حوزه رسانهها که از دردسرسازترین موضوعات کاری وزیر ارشاد بوده است، جنتی عملکردی قابل دفاع و کاملا بی طرفانه از خود نشان داده است. تعطیلی هر رسانهای چه همسو با جریان فکری ما و چه مقابل آن، خوشایند نیست. اما وزارت ارشاد تحت مدیریت جنتی اثبات کرده است که رویکردش در مواجهه با رسانهها کاملا بی طرفانه و خالی از نگاه سیاسی است. دفاع علی جنتی در مجلس از روزنامه توقیف شده بهار و دغدغه بیکاری 150 روزنامهنگار قابل ستایش است. دفاع از آزادی بیان و در عین حال میانهروی در گفتار و رفتار، امری است پسندیده و بجا که باید به آن ارج نهاد.
مجلس اصولگرا تنها در چند ماه گذشته به سه وزیر از دولت تدبیر و امید کارت زرد داده است. دیروز علی جنتی به دریافت این کارت مفتخر شد. مشخص نیست زمانی که مجلس توان مصالحه با وزیری که در عمل واژه اعتدال را تفسیر کرده است را در خود نمیبیند، چه ایدهآلی در ذهن دارد. حمید رسایی و برخی حامیان و همفکرانش کوچکترین نظر منتقد از گوشهای از یک رسانه را بر نمیتابند و به همین بهانه وزیر ارشاد را تحت فشار میگذارند. نکته اینجاست که همین نمایندگان مرگ را برای همسایه میخواهند و زمانی که نقدی بر برخی عملکردهای رسانه مطبوعشان وارد میشود آن را به استهزا میگیرند. هیات نظارت بر مطبوعات به هفتهنامه 9 دی که متعلق به حمید رسایی است تذکر میدهد مدیر این هفته نامه تذکر هیات نظارت را مسخره عنوان میکند. این رویکرد یک بام و دو هوای دوستان، ماجرای سفر هیات پارلمانی اروپا به تهران را در اذهان زنده میکند. رسایی که خود تا پیش از آن بدترین توهینها را نثار هاشمی رفسنجانی میکرد به یکباره به مدعی اعتبار و آبروی هاشمی تبدیل شد و ابراز داشت توهین به آیتا... هاشمی را نمی توانیم تحمل کنیم! حال حکایت این روزهای علی جنتی با برخی نمایندگان مجلس به همین شکل است. آنان خواستار خاموش شدن هر صدای منتقدی هستند تا خود بتوانند هر چه خواستند بگویند.
برخی نمایندگان مجلس این روزها صرفا سرگرم کارت دادن هستند؛ یا کارت هدیه میگیرند یا کارت زرد میدهند. دریغ از اندکی عمل به وظایف نمایندگی. وقتی نامه برخورد با ویژه خوار بزرگ را تنها 12 نماینده امضا میکند، زمانی که از مجلس تنها یک صدای منتقد آن هم از طرف فرزند آیتا... مطهری بلند میشود و ... میتوان دریافت مجلس در سودای دیگری است. رویکردی که حتی صدای اعتراض رئیس جمهور را هم بلند کرد. علی جنتی از وزرایی است که خود حاشیه ندارد و نمایندگان قصد به حاشیه بردن وی را دارند. امروز برای دفاع از آزادی بیان باید از علی جنتی دفاع کرد.
به قلم : مسعود کاظمی
روزنامه قانون - چهار شنبه 18 دی 1392