ایسنا - طنز روز- رضا ساکی:
آقای جنتی وزیر محترم ارشاد دیروز صبحانهای میل کردهاند و حرفهایی زدهاند و شهر را به هم ریختهاند. باز شانس آوردیم ایشان را به ناهار به اتاق بازرگانی دعوت نکرده بودند. یعنی اگر آقای جنتی به ناهار دعوت بود و وقت بیشتری برای حرف زدن داشت تا به حال درگیر جنگ داخلی شده بودیم، چون ایشان دقیقا انگشتش را هی بلند میکرد و هی روی نقاط حساس دلواپسان میگذاشت و از ماهواره و پارازیت و فیلترینگ و گروههای فشار میگفت. حتی یک جا انگشت را روی ماجرای فیضیه و لندن هم گذاشت.
خلاصه اینکه آقای جنتی دیروز سر میز صبحانه حرفهایی زدهاند و چیزهایی گفتهاند که اگر بشود سوییس که سوییس است و کویت که کویت است باید بروند لُنگ بیندازند. اما وزیر ارشاد در بخشی از سخنانشان اشتباه بزرگی کردهاند. آقای جنتی برای اینکه بگویند فیلترینگ و پارازیت تاثیری در استفاده نکردن مردم از ماهواره و اینترنت ندارد گفتهاند: «در حال حاضر آمریکاییها مشغول نصب 14 ماهواره در ارتفاع پایینتر از 1000 کیلومتر هستند. بعد از آن شما راحت میتوانید با موبایلهایتان شبکههای ماهوارهیی را در کوچه و خیابان ببینید.»
اما اشتباه بزرگ آقای جنتی این است که حواسش نیست وقتی که آن 14 ماهواره زیر 1000 متر به راه افتاد آن وقت دیگر همراه داشتن موبایل به جز مدل یازدهدوصفر ممنوع خواهد بود. اشتباه بزرگ آقای جنتی این است که فکر میکند ایدهها برای محدود کردن تمام شده است در حالیکه همیشه راهی برای دلواپسی هست. یعنی چند سال بعد:
روز، خارجی، میدان ونک
- خواهرم موبایلت را ببینم.
- من موبایل ندارم برادرم. حتی یازدهدوصفر.
- آفرین بر تو خواهرم. آفرین. این شاخه گل تقدیم به تو.
***
- هوی بچه.
- بله قربان.
- این چیه؟ با کی حرف میزنی؟
- به خدا خواهرمه.
- پس چرا حجاب نداره.
- عرض کردم خواهرمه. شما چرا نگاه میکنی؟
- حالا راه میافتی با موبایل هوشمند از اینترنت بیسیم زیر ماهوارههای زیر 1000 متری امریکایی استفاده میکنی با دختر مردم تو خیابان چت میکنی؟
- دختر مردم نیست قربان، دختر بابامه.
- دختر باباته؟
- یعنی خواهرمه.
- پس چرا حجاب نداره؟
***
- برادرم.
- بله برادر.
- برادر شب شده است و موبایل شما چراغ قوه دارد.
- بله برادر.
- پس خاموشش کن تا خاموشت نکردهام.
- مگر قدغن است؟
- مگر نمیشود با چراغقوه مزاحم نوامیس شد؟
- چرا متأسفانه.
- پس خاموشش کن.
-
باقی بقایتان!
رضا ساکی در بخش طنز ایسنا نوشت:
گفتوگوی اختصاصی با یک دلواپس:
- سلام. خودتان را معرفی کنید.
- یک دلواپس.
- اسم و فامیل منظورم بود.
- چه فرقی میکند، بنویس دلواپس دلواپسی.
- شغلتان چیست؟- الان بیشتر دلواپسی.
- یعنی دلواپسی شغلتان است؟
- شما کر هستید؟
- نه.
- پس چرا حرفهای من را تکرار میکنید؟
- آخر مگر دلواپسی شغل است؟
- بله، در شرایط کنونی یکی از شغلهای حساس است که میتواند درآمدزا هم باشد.
- چه میکنید؟ یعنی در شغل دلواپسی چه میکنید؟ چه خدماتی به مردم ارایه میدهید؟
- مهمترین خدمتمان ایجاد استرس در جامعه و ایجاد شک نسبت به عملکرد دولت و فراهم کردن زمینه سکته است.
- قبلا هم دلواپس میشدید؟
- دلواپس نه اما نگران میشدیم.
- یعنی چشم بر روی کارهای آن دولت میبستید؟
- ببینید ما خودمان دلواپس نمیشویم، یعنی تا بخشنامهاش نیاید، عادی هستیم.
- یعنی دستور میگیرید برای دلواپسی؟
- معمولا با پیامک اطلاع داده میشود، بعد مثلا فلان نمایندگان ما در فلانجا دلواپس میشوند یا فلان تیتر دلواپسانه زده میشود.
- حرکت بعدی شما بعد از دلواپسی چیست؟
- ببینید دلواپسی یک هشدار نرم بود. مرحله بعدی دیگر نرمش نداریم.
- چه باید کرد تا کار به مرحله بعدی نکشد؟
- راستش ما مراحل قبلی را سیو کردهایم. مگر این که دوباره از سر بازی کنیم.
- بله؟
- بله!
باقی بقایتان
آمار نشان میدهد که بسیاری از اتفاقات منجر به ممنوعالتصویر شدن افراد از صداوسیما، در برنامههای زنده اتفاق میافتد. آخرین مورد این حوادث مربوط می شود به ابراز ارادت محمد مایلی کهن به داریوش در برنامه نود. قبل از مایلیکهن دختر حمید استیلی در یک برنامه زنده از ورق بازی کردن با پدرش به صورت شرطی پرده برداشته بود. سعید راد هم در تمجید از بهروز وثوقی سخنرانی کرده بود، فرزاد حسنی چهره سردار رادان را با بهرام رادان مقایسه کرد و... و همه دوستان تا مدتی دیگر در تلویزیون آفتابی نشدند.با توجه به اینکه خط قرمزها همگی با خودکار ترسیم شدهاند و امکان پاک کردن آنها وجود ندارد، بهتر است تلویزیون بساط این برنامههای زنده را جمع کند. در غیر این صورت در آیندهای نزدیک دیگر چهره مجاز التصویری باقی نمی ماند و تلویزیون مجبور میشود از صبح تا شب حامد زمانی را در حال رها کردن صدا نشان بدهد.
با روندی که مهمانان برنامههای زنده در پیش گرفتهاند پیشبینی آنچه به زودی در این برنامههای حادثهخیز رخ خواهد داد کار دشواری نیست.
برنامه سین مثل سریال:
مجری: خانم افشار معمولا مردم توی کوچه و خیابون وقتی شما رو میبینن چه سوالی ازتون میپرسن؟
مهناز افشار: عرض شود که اکثرا میگن چقدر شبیه خانم فائقه آتشین هستی، باهاش نسبتی داری؟مجری: خب همکارانم اشاره میکنن که وقتمون تمومه.مهناز افشار: منم بهشون میگم نه متاسفانه ولی آهنگاشونو دوست دارم. به خصوص اونی که میگه: «غریبه آشناااااااا دوسِت دارم بیا...»(تصویر قطع میشود، چند ثانیه بعد تصویر ثابت یک گل آفتابگردان را میبینیم. صدای سالار عقیلی را هم میشنویم که میخواند: وطنم ای شکوه پابرجا....)
برنامه هفت:
گبرلو: آقای عطاران در پایان اگر حرف خاصی باقی مونده بفرمایین.
عطاران: ... بله، من چند وقت پیش گفته بودم حاضرم برای خندوندن مردم شلوارمو هم پایین بکشم. گویا بعضیا این حرف رو به شوخی گرفتن. (از جایش بلند میشود) بنده الان همین جا این کارو انجام میدم تا خیلی چیزا مشخص بشه.گبرلو: نه... خواهش میکنم... رضا جان یه لحظه به من نگاه کن... این تن بمیره. (چند نفر از بیرون کادر وارد میشوند و دستهای عطاران را میگیرند. تصویر مردمی که در صف رای دادن ایستادهاند را میبینیم و سالار عقیلی میخواند: نام جاوید وطن... صبح امید وطن...)
برنامه سفر بخیر:
مجری: آقای بیگزاده وقتی مثلا خانم خونه میگه باید بریم مسافرت اما آقای خونه مخالفه به نظر شما چه باید کرد؟
بیگ زاده: خب سفر چیز خوبیه و باعث نزدیکتر شدن اعضای خانواده به همدیگه میشه. اگه اشتباه نکنم خانم تارا یه آهنگی داره که میگه: «آقا بالاسر نخواستم، یار بیسفر نخواستم، یه سر و هزار سودا داره من دردسر نخواستم.»(مجری با تعجب به بیگزاده نگاه میکند و 15 ثانیه سکوت حاکم میشود)
برنامه موسیقی ایرانی:
مجری: بله گویا آقای اخشابی پشت خط هستند. آقای اخشابی سلام... خیلی دوست داشتیم حضوری در خدمتتون باشیم اما گویا دوبی تشریف دارید.
اخشابی: من هم سلام عرض میکنم... بله یه مسافرت کاری پیش اومد. اتفاقا آقای ابی هم اینجا هستند. گوشی... گوشی... (گوشی را میدهد به ابی)ابی: الو؟.... قربون همتون برم.... آ ماشالاااااااااااااااااااا ااا.(سالار عقیلی: همه شاد و خوش و نغمه زنان... به صلابت ایران جوان)
برنامه صبح بخیر ایران:
مجری: آقای مربی افراد سن و سال دار هم میتونن این نرمش ها رو انجام بدن؟
مربی: اگر از قدیم ورزشکار بوده باشن چرا که نه؟ اتفاقا بنده دیشب از طریق وبکم با خانم جمیله صحبت میکردم. تا خودتون نبینید باورتون نمیشه که ایشون توی این سن و سال هنوز چقدر رو فرمه. چرا؟ چون از جوونیش ورزش کرده.(تصویر کلا میرود و شبکه به مدت دو ساعت و نیم برفک پخش میکند)
برنامه به خانه برمیگردیم:
مجری: آقای دکتر اگه این رژیم غذایی رو روی سایتتون هم گذاشتید لطفا آدرس سایت رو بفرماین تا بینندگان هم به اون دسترسی داشته باشن.
دکتر: بله حتما. در عین حال توصیه میکنم که بینندگان عزیز مستند "خوراکیهای دوستداشتنی" بنگاه خبرپراکنی بی بی سی فارسی رو هم حتما ببینن. فرکانس این شبکه عبارت است از: هاتبرد، ترانسپوندر ۷۲، پولاریزاسیون:عمودی...(میکروفون دکتر قطع میشود و فقط لب زدن او را میبینیم. سالار عقیلی میخواند: من که فرزند این سرزمینم، در پی توشهای خوشهچینام ....)
امیر وفایی
صفحه طنزانه روزنامه قانون
- زیان یک میلیون تومانی هدفمندی برای هر خانوار شهری!
زمانی بود که اگر میگفتی دولت وقت دست توی جیب مردم کرده است، به هزار و یک جرم متهم میشدی. حالا که گفتنش جرم نیست، دیگر چه فایده که آدم بگوید. ها؟ لذت گفتنش در ممنوعیتش بود!
- حمید پورآذری که از دیماه 90 در تئاتر ممنوعالکار بوده است، بعد از گذشت دو سال میگوید هرگز نفهمیده چرا ممنوعالکار شده است؟!
لذت زندگی به همین ندانستنهاست. آدم اگر برخی از چیزها را بداند، ممکن است خودکشی کند، چون ممکن است بپرسید چرا ممنوعالکار شدم و آنها هم بگویند خودمان هم نمیدانیم. اینطوری پوچی آدمی را فرامیگیرد. پس همان بهتر که نفهمی و ندانی و نپرسی.
- فرماندار همدان: تکدیگری نمود غیرواقعی فقر در جامعه است!
اما نمودش خیلی زیاد است جناب فرماندار، قبول دارید؟
- وزیر ارشاد در گفتوگو با شبکه «الجزیره» انگلیسی: 4 میلیون ایرانی عضو «فیسبوک» هستند!
نه جدی معلوم است نه از کارت زرد هراس داری نه از کارت قرمز نه حتا از کمردرد ناشی از تیتر!
- تأکید کارشناسان حقوقی: برگزاری «دادگاه علنی» همیشه هم مفید نیست!
البته همیشه هم بد نیست!
- احمد دنیامالی: آقایان در دولت قبل زورشان نرسید وگرنه میخواستند مرا زندانی کنند. اتفاقا همان موقع به وزیر گفتم که یک زندان در محوطه وزارت ورزش درست کن تا هر رییس فدراسیونی را که دوست نداشتی در آن زندانی کنی.
انصافا پیشنهاد خوبی به آنها داده بودید. محوطه وزارت ورزش از اوین بهتر است! نیست؟
یک عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران در سیوهشتمین جلسه شورا در تذکری در خصوص لغو برنامهای در برج میلاد گفت: وزارت ارشاد باید پای مجوز و مُهری که زده است بایستد. عبدالحسین مختاباد با اشاره به لغو برنامه شب چله چلچراغ در برج میلاد تهران که از قبل مجوز آن صادر شده بود گفت: اینکه برنامهای که مجوز گرفته است پنج دقیقه قبل از اجرا کنسل شود، کار نادرستی است.
باید بدانیم در این روزگار غدار مُهر بالای مُهر زیاد است و برخی مُهرها هستند که هم پررنگترند و هم بزرگتر. به طوری که اگر برگهای مُهر وزارت ارشاد و پلیس داشته باشد و آن مُهر پررنگتر و بزرگتر را روی مُهر ارشاد و پلیس بکوبند، از مُهرهای دیگر اثری باقی نمیماند!
باقی بقایتان!
رضا ساکی
آقای رئیس جمهور در جشنواره تحقیقاتی علوم پزشکی رازی گفت: زیرزمینی شدن نقد به نفع جامعه نیست. پس از انتشار این سخنان رئیس جمهور شخصیتهای سیاسی و فرهنگی کشور مواضع مختلفی را در مورد مقوله «زیرزمین» اتخاذ کردند که آنها را عینا نقل می کنیم:
محمود احمدی نژاد: مگه زیرزمین چه اشکالی داره؟ (لبخند) من از شما می پرسم... اون دختر 16 ساله کجا انرژی هستهای درست می کرد میداد دست مردم؟ روی زمین یا زیر زمین؟ (لبخند + احساس زرنگی و پیروزی) چرا دستاوردها را زیر سوال می برید؟
علی مطهری: به نظر من نباید نگران محل نقدها بود. امروزه تکنولوژی آنقدر پیشرفت کرده که زیرزمین که سهل است، توی دریچه کولر هم انتقاد کنی، به گوش مسئولان خواهد رسید. (این بند صرفا برای ادخال سرور در قلوب مومنین نوشته شده و منظور خاصی ندارد به جان خودم)
یک فعال موسیقی زیرزمینی: دااااوش! از وقتی امیر تتلو گرفتار شد ما فهمیدیم تو زیرِزمین دالام دیمبول هم نمیشه کرد، بعد شما میگی نقد زیرزمینی؟
یک اصولگرای لطیف و حساس: ما به منتقدین علاقهمندیم، ما عاشق منتقدین هستیم. اینه جواب زحمات ما؟ (طفلکی هق هق گریه می کند) ما دیدیم روی زمین آلودگی هوا هست، منتقدین عزیز رو بردیم زیر زمین. آیا باید اینطور ناجوانمردانه به ما حمله کنند؟ آآآی آقا یقه رو ول کن، ولم کن آآآی (در حالی که کسی کاریش ندارد)
جواد لاریجانی: زیرزمین؟ زمین؟ خوار؟ حفر؟ در ورامین زمینها را شیب دار می سازند؟ بنده اطلاعی ندارم.
حسین شریعتمداری (با چشمانی تیزبین): زیرزمینی کردن نقدها پروژه اصلاح طلبان بود به سفارش ام آی ســ... (حرفش را قطع می کنم: آقا خودت خسته نشدی؟ حسین آقا: نه چطور مگه؟ من: هیچی. ادامه بده) به سفارش ام آی سیکس بود که نشان بدهند در کشور روی زمین نمی شود نقد کرد. سناتور «نید فور اسپید آندرگراند» در گفتوگو با نشریه «فارین پلیسی- جنایی- جاسوسی» گفت: ما ابتدا اصلاح طلبان را به بهانه نقد می فرستیم زیر زمین تا از آنجا با حفر تونلهایی به تاسیسات هسته ای راه پیدا می کنیم. وی همچنین افزود: «تازه سر راه اگه امکانش باشه یه سر میریم چند تا زندانی هم فراری میدیم. ما که بخیل نیستیم.» گفتنی است سابقا بسیاری از مقامات سیاسی آمریکا اعلام کرده بودند که فیلم فرار از شاوشنک از روی زندگی یکی از اصلاح طلبان ساخته شده بود که به نقدهای زیرزمینی علاقه فراوانی داشت.
پیشنهاد: از آنجایی که پیام انتخابات 24 خرداد هنوز دلیوری نشده است، ما نمی توانیم هنوز خیلی کارها را روی زمین انجام دهیم. یک نمونهاش هم این جشن شب چله مجله چلچراغ که متاسفانه به دلیل بیتجربگی مسئولان آن نشریه روی زمین برگزار شد و به همین دلیل مسئولان با هوشمندی آن را لغو کردند. به نظر ما شمس الواعظین و قوچانی هم واقعا بیتجربه هستند. روزنامه که فقط مال روی زمین نیست! کرم خاکی و موش کور و... دل ندارند؟ روزنامه نمی خواهند؟ چی میشد اینها هم روزنامههایشان را زیر زمین درمیآوردند؟ واقعا این غرور با آدم چهها که نمیکند.
آیدین سیار سریع
روزنامه قانون - 24 دی ماه 1392
شرکت صهیونیستی گوگل که متاسفانه بزرگترین موتور جستوجوی اینترنتی جهان است در گزارشی درباره بیشترین کلماتی که ایرانیها جستوجو کردهاند سیاهنمایی کرده و کلماتی را منتشر کرده است که از بیان آنها عاجزیم.
اما همانطور که گفتیم این گزارش گزارشی مغرضانه بوده است و اگر دوست دارید بدانید که ایرانیها دقیقا در سال ۲۰۱۳ چه چیزی در گوگل جستوجو کردهاند، باید گزارش مرکز تحقیقاتوپژوهش ملی را مطالعه کنید. در این گزارش آمده است. ده کلمهای که ایرانیها بیشتر در اینترنت جستوجو کردهاند عبارتند از: علم، پژوهش، فناوری، نانو، هستهای، فضاپیما، تکنولوژی، آینده، سلول و بنیادی. در بخش تصویر هم بیشترین کلمات و جملات اینطوری بودهاند: تصویر دختر فضانورد، تصویر دخترقدبلند دانشمند، تصویر زن مدیر نمونه، تصویر پایگاه بینالمللی فضا، دانلود فضاپیمایی دختران، دانلود سخنرانی دختران در دانشگاه، دانلود سخنرانیهای دانشگاه کمبریج، دانلود علم، دانلود فرمولهای ریاضی و دانلود مستند زندگی پنگوئنها!
***
رییسجمهور: زیرزمینی شدن نقد به نفع جامعه نیست!والا زیرزمینی شدن هیچ چیزی به نفع جامعه نیست چون چیزی که در زیرزمین بماند عاقبتش عاقبت خوبی نیست. من خودم وقتی بچه بودم هر وقت به زیرزمین خانه سرک می کشیدم پدرم شاکی میشد که بچه توی زیرزمین چه میکنی؟ یادم هست آن روزها کمانچه میزدم و هر وقت توی زیرزمین کمانچه میزدم پدرم میآمد میگفت پسر چرا توی زیرزمین ساز میزنی، جایی ساز بزن که دیگران هم بشنوند. زیرزمین جای ساز زدن نیست اینطور ساز زدن عاقبت ندارد. پدرم راست میگفت چون برخی از دوستانم که تا آخر در زیرزمین ساز زدند کارشان از ساز عرفی به ساز غیرعرفی کشیده شد به طوری که دیگر صدای سازشان درنمیآمد بلکه بوی سازشان به مشام میرسید.
***
خبردار شدیم آیتالله جنتی را غافلگیرانه به مراسم اختتامیه جشنواره عمار دعوت کردهاند تا سخنرانی کنند و ایشان هم در میان صحبتها دیالوگی از فیلم «توبه نصوح» ساخته محسن مخملباف را به عنوان دیالوگی مطرح کردهاند که سالها در ذهن داشتهاند. حالا فکر کنید که اگر کسی دیگر در مراسمی دیگر این دیالوگ را بر زبان جاری میکرد، دیگران چه قشقرقی راه میانداختند. فکر کردید؟
***
حسین علیزاده: حل مسائل موسیقی، راحتتر از حل مسائل هستهای است! اتفاقا خیلی از مسائل هست که حل آنها از هستهای سختتر است، یکی همین موسیقی. حل مسائل موسیقی سختتر از هستهای است چون برای حل هستهای ما باید با دیگران حرف بزنیم و آن را حل کنیم ولی برای حل کردن مسائل موسیقی باید با خودمان حرف بزنیم و حرف زدن درباره موسیقی با خودمان خیلی سخت است. اصلا هر کاری که نیاز به گفتوگوی داخلی دارد کار صعبی است.
باقی بقایتان!
رضا ساکی
توجه کرده اید که این علی مطهری جدیداً چقدر نافرم لوس شده است. اصولا برای همچین مجلس یکدستی وصله ای ناجورتر از این آقا عمراً بتوان پیدا کرد. فکرش را که می کنیم می بینیم این همه کوچک زاده و رسایی و حسینیان و آدم از بدو تولد ممتنع توی این مجلس داریم، حالا این یکی را نداشتیم، نمی شد؟ جدیدا اگر سری به برخی سایت ها و خبرگزاری ها زده باشید به درستی این ادعای ما پی خواهید برد که عمده مشکلات امروز مملکت از همین آقا نشأت گرفته است. در همین راستا دو پیشنهاد اساسی برای حل این معضل و بحران های ناشی از آن ارائه می دهیم:
پیشنهاد اول، درحقیقت ساده ترین پیشنهاد ممکن است! علی مطهری را حلق آویز کنیم، قول می دهیم از این به بعد احدی جرأت نکند توی هیچ اتوبانی به روی ملت اسلحه بکشد و بنگ بنگ بنگ کند. از ما گفتن! امتحانش که ضرری ندارد، یک علی مطهری کمتر، بهتر! به جایی هم بر نمی خورد، در عوض تا دلتان بخواهد، رسایی و کوچک زاده داریم. به امتحانش می ارزد.
پیشنهاد دوم، اگر احساس می شود که خشونت مورد اول کمی پایین است، برای عبرت آموزی بیشتر، می توانیم از ساطور استفاده کرده و علی مطهری را به چند قسمت مساوی شقه کنیم. به احتمال قریب به یقین بساط ویژه خواری در کشور برچیده خواهد شد. البته راندمان این مورد با تعداد شقه ها نسبت مستقیم دارد، هرچه تعداد بالاتر باشد بهتر جواب می دهد. خدا را چه دیدی، شاید یک شبه جمعیت کشور هم دو برابر شد و دشت و دمن مملکت پر شد از خانواده های بیلبوردی و شاد هفت، هشت نفره! تازه مگر نه اینکه نمایندگان وظیفه دارند برای رفع محرومیت از حوزه انتخابیه خود تلاش کنند. این آقا اگر آدم درستی بود مثل باقی نمایندگان وظیفه شناس سه، چهارتا کارت ناقابل هدیه از سعید آقا می گرفت و دست ما محرومان می داد، که نه گرفت و نه داد...
خلاصه اینکه برخی بر این باورند که با زوم کردن روی علی مطهری می توانند ذهن ما را از مسائل مهم منحرف کنند، قابل توجه این دوستان که حتی اگر از علی مطهری سالاد فصل هم درست کنید، ما به عنوان بخش کوچکی از این افکار عمومی به راحتی هرچیزی را فراموش نمی کنیم. فقط دستمان کوتاه است و به جایی نمی رسد، به قول آقا رضا مارمولک: کاش دست و بال ما را نبسته بود!
مسعود محمدی
صفحه طنزانه روزنامه قانون
23 دی ماه 1392
متأسفانه دولت روحانی در پوشش تدبیر و امید و با شعارهای قشنگ و حرفهای احساسی دارد دستیدستی کشور را به ورطه وابستگی به غرب میافکند و با این کار دستاوردهای گذشته را پایمال میکند. نمونهاش تصمیم جدید دولت به ظاهر مدبر در وارد کردن بنزین از خارج است، آن هم در حالی که کشور عزیزمان در تولید بنزین خودکفا شده است و الآن علاوه بر پالایشگاهها برخی دختران در آشپزخانه خانهها هم بنزین تولید میکنند. اما دولت به ظاهر امید، با سیاهنمایی علیه بنزین تولیدشده در داخل کشور سعی میکند آن را بیکیفیت معرفی کند و عامل اصلی آلودگی هوای کلانشهرها بداند. متأسفانه خبرگزاری ایسنا هم با انتشار عکسی از فراز توچال سعی در نگران کردن مردم تهران و همراهی با شبکههای معاند دارد.
این اقدامات در حالی صورت میگیرد که مردم حاضرند بنزین بیکیفیت تولید داخل را مصرف کنند و هزار درد و مرض بگیرند، اما زیر بیرق اجنبی نروند. آنهایی که عکس تهران را از فراز توچال منتشر میکنند، بدانند که مردم هوای آلوده وطن را به هوای پاک اروپا ترجیح میدهند و حتا لحظهای فکر خروج از کشور به ذهنشان نمیرسد.
دولت آقای روحانی هم که این روزها شمشیر را از رو بسته است و دوستداران وطن را تندرو معرفی میکند و فعالان اقتصادی وطنپرست را مفسد مینامد، بداند که نمیتواند هر کاری که میخواهد بکند و بنزین از خارج وارد کند. این دولت اگر به حال خود رها بشود، حتما میخواهد مسؤولین گذشته را به جرم تولید و استفاده از بنزین ساخت پالایشگاهها و بیمار کردن مردم به دادگاه فرمایشی بکشد. اما روحانی بداند این مردم همچنان در جبهه پایداری خواهند ماند و رایحه خوش خدماترسانی را فراموش نخواهند کرد. انشاءالله مردم بهزودی و در انتخابات مجلس آینده باز هم به بنزین پالایشگاهی رأی خواهند داد و برای چند سال عمر بیشتر، خفت دستبوسی استکبار را تحمل نخواهند کرد. زنده باد بنزین وطن!
باقی بقایتان!
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - طنز روز
رضا ساکی
باقی بقایتان!
منبع: ایسنا - طنز روز
رضا ساکی
قبل از اینکه آموزش را شروع کنم، ابتدا چند سؤال مطرح میکنم و بعد پاسخ میدهم تا با فضای تئوریک صیانت هم آشنا بشوید!
پرسش یک: چه وقت باید به طور عملی از منافع ملی صیانت کنیم؟
پاسخ: وقتی که متوجه شدید ملت و دولت و مجلس و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان دارند منافع ملی را به خطر میاندازند، شما باید به عنوان عقل کل وارد عرصه و صحنه بشوید!
پرسش دو: آیا صیانت از منافع ملی زمانمند و دولتمند و رییسجمهورمند است؟
پاسخ: قاعدتا نباید باشد، ولی هست!
پرسش سه: برای صیانت از منافع ملی چند نفر لازم است؟
پاسخ: دیده شده است با 30 - 40 نفر هم از منافع ملی صیانت کردهاند.
حالا روش صیانت از منافع ملی را آموزش میدهم.
ادامه مطلب
الآن خانه هست روبهروی کلانتری که سه تا دیش دارد. یکی برای یوتلست، یکی برای هاتبرد با سه الامبی قیچی، یکی هم برای یاست!
رضا ساکی
اوایل دههی هفتاد وقتی تازه پای ماهواره به خانههای تهران باز شده بود ما هم یک دیش بزرگ آلومینیومی روی پشتبام گذاشته بودیم. دقیقا سال ۷۳ بود. دیشهای آن موقع خیلی بزرگ بودند و به قول نصابهای آن دوره فقط آسیا و تُرک را میگرفتند. آن روزها مردم در شهرستانها میگفتند تهرانیها یک چیزی دارند که با آن کانالهای خارجی را نگاه میکنند. ما هم که تازه از شهرستان به تهران آمده بودیم، برای اینکه بگوییم تهرانی هستیم، ماهواره کار گذاشته بودیم. آن روزها خانهمان پر بود از مهمانهایی که از خرمآباد برای دیدن ماهواره به تهران میآمدند. ماهوارهی آن دوران چیز زیادی برای دیدن نداشت، چون یا چینی و ژاپنی بود، یا ترکی و هندی، ولی جذابیت داشت. اصلا همین که امواج به طور غیرقانونی دریافت میشدند، لذت و هیجان داشت.
خلاصه، آن موقع هر کس به پدرم میگفت، نمیترسی بیایند ماهواره را جمع کنند، با این پاسخ مواجه میشد که: من را ببرند، تو را ببرند، او را ببرند، همه را که نمیتوانند ببرند. بعد هم بهزودی یک آنتن جدید قد کف دست میآید که روی پردهی خانه نصب میشود و همهی کانالها را میگیرد! آن وقت چه؟ این هم مثل ویدئو بالأخره معمولی میشود.
این آنتن جدید که روی پرده نصب میشود، شایعه داغ آن دوران بود. خیلیها حتا میگفتند از این نوع دریافتکننده امواج ماهواره دارند یا میگفتند هست، ولی چون خیلی گران است، نخریدهاند. خلاصه کمکم دیشها کوچک و کوچکتر شدند و مردم بیشتر وسایل دریافت امواج ماهوارهیی خریدند، به طوری که الآن طبق برخی آمار، در تهران بیش از ۶۰ درصد مردم ماهواره دارند! البته چیزی که روی پرده نصب بشود، هنوز هم نیست، ولی دیشهای گردان و دیشهای کوچک اچدی کمکم دارد جایگزین نسل قدیمی دیشها میشود. بهتازگی فرمانده مرزبانی ناجا گفته است: «کشفیات تجهیزات دریافت از ماهواره، 99 درصد افزایش یافته است.» یعنی اگر این همه دیشوفیش روی پشتبام خانهی مردم است، از محل آن یک درصد که کشف نمیشود، تأمین میشود، وای به آن روزی که یک درصد بشود دو درصد!
البته خودمانیم، حالا مشکل دیگر مشکل ماهواره نیست. الآن مسؤولین هم خودشان ماهوارهی اچدی دارند و علاوه بر ماهوراه، اینترنت هم هست و علاوه بر آن، فیسبوک هم هست و جامعه الآن از مرحله ماهواره گذشته و به مرحله فیسبوک رسیده است. الآن خانه هست روبهروی کلانتری که سه تا دیش دارد. یکی برای یوتلست، یکی برای هاتبرد با سه الامبی قیچی، یکی هم برای یاست!
اصلا هر وقت مردم از مرحلهی «به کسی نگو ماهواره داریم» گذشتند و وارد فاز علنی ماهواره داشتن شدند، یعنی محقق شدن حرف پدرم که میگفت: این هم مثل ویدئو، بالأخره معمولی میشود.
باقی بقایتان!
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - طنز روز
رضا ساکی در مطلب طنز روزخبرگزاری ایسنا نوشت:
برخی از مردم فکر میکنند صداوسیما از شبکههای ماهوارهیی تقلید میکند. مثلا تا آنها «تختِگاز» را دوبله میکنند، صداوسیما هم آن را دوبله میکند. یا اگر آنها «بفرمایید شام» میسازند، اینجا هم «شام ایرانی» میسازند. یا اگر آنها «اتاق خبر» دارند، صداوسیما هم یک چیزی مثل آن درست میکند! یا اگر آنها آکادمی چیز... چیز میسازند، صداوسیما هم «آکادمی موسیقی ایرانی» میسازد. البته شما بهتر از من میدانید که این کارهایی که صداوسیما میکند، تقلید نیست؛ بلکه رقابت است. شبکههای ماهوارهیی هم خیلی از روی دست برنامههای صداوسیما تقلید میکنند، مثلا برنامههای... حالا اسم برنامهها یادم نیست، ولی صدها بلکه هزاران برنامهی صداوسیما در آن طرف آبها کپی شده است و میشود!
حتما میدانید شبکه سوم اعلام کرده است که میخواهد «آکادمی موسیقی ایرانی» بسازد و استعدادهای موسیقی را شناسایی کند و اگر کسی خواست امتحان آواز بدهد، آوارهی ترکیه و انگلیس نشود و همینجا توی مملکت خودش امتحان بدهد و خیالش راحت باشد که در امنیت است و گشت ارشاد هم بیرون سالن حضور دارد! حرکت، حرکت خوبی است، ولی یک پرسش مطرح است و آن پرسش این است که آیا سازمان قصد دارد در آینده و در برنامهی «آکادمی موسیقی ایرانی» ساز هم نشان بدهد؟ چون بالأخره بخش مهمی از موسیقی ساز است! یعنی آیا ما ارکستر را در این برنامه میبینیم یا فقط صدای ارکستر را میشنویم؟ من که بعید میدانم صداوسیما بخواهد از غرب و جهان غرب و فرهنگ غرب تقلید کند و تصویر ساز را نشان بدهد! در صداوسیما فقط میشود خواند و ساز و ارکستر را نمیتوان نشان داد، مگر در موارد محدودی چون نزدیک انتخابات و یا اعلام خبرهای خوش هستهیی! برای حرفی که میزنم، سند هم دارم، در رادیو جوان برنامهای تولید میشود با عنوان «صدا آزاد» که برنامهای است در زمینه کشف استعدادهای موسیقی، البته استعدادهای صدایی نه سازی، چون همانطور که از عنوان برنامه پیداست، فقط صدا آزاد است؛ نه ساز! تازه اگر همین رقابت با آن طرف آب نبود، بعید بود همین صدا هم آزاد بشود!