یک کلبه ی خراب و کمی پنجره یک ذره آفتاب و کمی پنجره ای کاش جای این همه دیوار و سنگ آیینه بود و آب و کمی پنجره در این سیاه چال سراسر سوال چشم و دلی مجاب و کمی پنجره
.
.
.
بویی ز نان و گل به همه می رسید با برگی از کتاب و کمی پنجره موسیقی و سکوت شب و بوی سیب یک قطعه شعر ناب و کمی پنجره
دوشنبه 11 مهرماه سال 1390 ساعت 13:06