تمام هر چه که...

هر چیزی که هست ولی انگار نیست!

تمام هر چه که...

هر چیزی که هست ولی انگار نیست!

در حاشیه اداهای تلویزیون در پخش مستقیم اختتامیه فیلم فجر

... بعد می گویند چرا مردم تلویزیون نمی بینند؟ چرا میلیون ها نفر در همین ایران خودمان پای پخش مستقیم مراسم اسکار می نشینند؟ چرا فلان سریال ترکیه ای ، بیش از محصولات وطنی خانواده ها را پای ماهواره می نشاند؟ چرا ... ؟


جواب همه این چراها در خیابان جام جم تهران است، جایی که یک عده مدیر ، عقل گروه اندک شمار خود را فراتر از عقل جمعی 77 میلیون نفر می دانند و در اتاق های در بسته خودشان ، برای صلاح و صرفه یک ملت تصمیم می گیرند تا خدای ناکرده ، مردم به جهنم نروند یا بدتر از آن ، صدایی از رسانه ملی پخش نشود که گوشه دل هم جناحی های نازک اندیش شان ، آزرده شود!


نمونه اش در ملی ترین روز در جمهوری اسلامی رخ داد ؛ وقتی که صدا و سیمای ضرغامی ، تصمیم گرفت مراسم اهدای سیمرغ های جشنواره فیلم فجر در 22 بهمن را پخش مستقیم کند و ای کاش نمی کرد تا لااقل فقط حسرت ندیدن برنامه به دلمان می ماند ، نه رنج مداوم تحمل توهین های مکرر!


آنقدر بین برنامه به اصطلاح پخش مستقیم ، قطع کردند و وصل کردند که اعصاب همه بینندگان را که با شوق و ذوق پای تلویزیون نشسته بودند تا محصول یک ساله سینمای ملی شان را در سیمای ملی ببینند ، خرد شد و خیلی ها از خیرش گذشتند.


علت قطع و وصل های مکرر هم این بود که هر از گاهی سینماگری حرف هایی می زد که به مذاق کسی که در صدا و سیما نشسته و مسوول آنتن بود ، خوش نمی آمد و به همین خاطر ، برنامه را قطع می کرد و دوربین را به استودیو می برد و هر وقت حرف ها تمام می شد ، دوباره "پخش مستقیم"! از سر گرفته می شد.اینجاست که باید با صدای بلند خطاب به این هایی که به خود اجازه می دادند با مردم چنین کنند گفت: آهای با تو أم ! تو مگر چه کاره ای که خود را برتر از مردم می بینی و هر رفتار که خواستی با مردم می کنی؟ شرم کن!


حالا اگر کسی نداند ، فکر می کند که در آنجا حرف های خلاف عفت عمومی یا نظیر آن زده می شد و حال آن که یک سری انتقادهای معمولی بود که ربطی هم به امنیت ملی و نظام و انقلاب و اسلام و ارزش ها هم نداشت ، مثلاً یکی از برندگان دیپلم افتخار خود را به یکی از سینماگران داخل کشور تقدیم کرد(دارسنج به امیریوسفی) یا عسگر پور از مشکلات جمع آوری آرای مردمی جشنواره گفت یا دیگری درباره فیلم عصبانی نیستم دو کلمه حرف زد و ... .


وقتی آدم می بیند که آقایان سیما ، همین حرف های عادی را هم از مردم دریغ می کنند ، مشخص است که تاب شنیدن و بازپخش دو کلمه حرف حساب حدی را هم ندارند و همین می شود که صدا و سیما ، قهوه خانه ای می شود که فقط پاتوق یک عده خاص می شود و مردم را روز به روز از خود می راند به گونه ای که خیلی از افرادی که حتی ماهواره هم ندارند، دیگر تلویزیون را نگاه نمی کنند چه رسد به کسانی که ریسک و هزینه ماهواره را هم به جان خریده اند و در پی هر عملیات جمع آوری ، ناسزایی می گویند و دیش و ال ان بی جدیدی می خرند.


اگر کسی در اداره ای کوچک در شهرستانی دور افتاده ، یک باک بنزین اداره را خالی کند و لو برود ، حساب و کتابش با کرام الکاتبین است که چرا از بیت المال سوء استفاده کرد و آسیب زد ولی در همین کشور ، بدترین سوء استفاده ها از بیت المال عظیمی به نام صدا و سیما می شود و بدترین آسیب ها که همانا اعتمادسوزی است به کشور و نظام و انقلاب وارد می شود ولی آب هم از آب تکان نمی خورد!


این است پاسخ چراهای صدر این نوشتار و البته پاسخ بسیاری از چراهای دیگر!



عصرایران؛ جعفر محمدی



«حسین پاکدل» به‌دلیل «ممنوع‌الکار بودن» خط خورد

حضور «حسین پاکدل» به‌عنوان مجری اختتامیه جشنواره فیلم فجر به‌دلیل «ممنوع‌الکار بودن» او در تلویزیون منتفی شد.


این هنرمند که چند دوره اجرای اختتامیه جشنواره فیلم فجر را برعهده داشته است‌، با تأیید این خبر، به خبرنگار سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت: از 10 روز پیش برای اجرای اختتامیه جشنواره فیلم با من صحبت شد و من تمام برنامه‌هایم را تغییر دادم تا بتوانم در خدمت دوستان باشم؛ اما یک‌باره گفتند تلویزیون با شما مشکل دارد و به همین دلیل، موضوع منتفی شد.


او اظهار کرد: برای وزارت ارشاد متأسفم که زیرمجموعه‌ی تلویزیون شده است و در این شرایط، تلویزیون برای جشنواره فیلم فجر تعیین تکلیف می‌کند.


وی با اشاره به سخنان مدیران تلویزیون مبنی بر این‌که «هنرمند ممنوع‌الکار نداریم» ادامه داد: تصورم این است که آقای ضرغامی به‌عنوان رییس سازمان صداوسیما یا معاونان او، از زیرمجموعه‌ی خود بی‌خبرند که می‌گویند «ممنوع‌الکار نداریم» یا این‌که گزارش‌های درستی به آن‌ها داده نمی‌شود، چون هنرمندان زیادی در تلویزیون ممنوع‌الکار هستند.


پاکدل افزود: من در «فهرست سیاه» تلویزیون هستم و سال‌هاست کارتم را گرفته‌اند و به هیچ عنوان در هیچ برنامه‌ای حق حضور ندارم. هربار دوستان از من کمک خواسته‌اند، تلویزیون اجازه‌ی همکاری نداده است. به همین دلیل، در بسیاری از مواقع ناچار شده‌ام با نام دیگری با دوستانم همکاری کنم و به آن‌ها مشاوره بدهم.





او بار دیگر تأکید کرد: حیرت می‌کنم که تلویزیون به خود اجازه می‌دهد برای وزارت ارشاد تعیین تکلیف کند و باز هم شگفت‌زده هستم که چگونه وزارت ارشاد به‌راحتی زیر بار می‌رود. اگر آن‌ها تصمیمی می‌گیرند، باید پای تصمیم خود بایستند.

پاکدل اظهار کرد: این موضوع، برای من مشکلی نیست و یک جشنواره‌ی بین‌المللی نمی‌تواند تحت‌الشعاع یک نفر قرار گیرد؛ اما هر جشنواره‌ای شأنیتی دارد که باید حفظ شود.


او همچنین اضافه کرد: چه ضرورتی دارد که دوستان بگویند هنرمند ممنوع‌الکار یا ممنوع‌التصویر نداریم. در حالی که چنین چیزی واقعیت ندارد و گویا فقط یک پُز است.


به گزارش ایسنا‌، حسین پاکدل هنرمند و یکی از مدیران پیشین تئاتر است که سال‌ها سابقه‌ی فعالیت در تلویزیون را داشته، این هنرمند چند سال پیش در تلویزیون ممنوع‌الکار شد.


پس از منتفی شدن حضور او به‌عنوان مجری در اختتامیه جشنواره فیلم فجر، شنیده شده است که محمدرضا شهیدی‌فر، دیگر مجری تلویزیون جایگزین پاکدل خواهد شد.