تمام هر چه که...

هر چیزی که هست ولی انگار نیست!

تمام هر چه که...

هر چیزی که هست ولی انگار نیست!

نوشتاری در نقد انتشار برخی مطالب توهین آمیز در شبکه های اجتماعی

نواندیش : سام سکوتی بداغ - میزان مکالمات در فضای مجازی که امروز دیگر حقیقی‌تر از هر جهانی خود را برکشیده است و زمان بیشتری از زندگی نسل جدید را به خود اختصاص داده است، بسیار بیشتر از حد مجاز و به شکل غیر قابل باوری فراتر از استاندارد های جهانی است.

تا سال ۲۰۰۹ که فیسبوک هنوز در ایران چندان فراگیر نشده بود فقط تلفن همراه و آن هم با توجه به هزینه هر پیامک و تماس بعضا مردم را سرگرم جهان صفر و یک می‌کرد. جامعه ایران تا این حد الکترونیکی نشده بود و هنوز در کنار هم نشستن و مکالمه‌های دوستانه جای خود را داشت اما از زمانی که فیسبوک  نقش پررنگ‌تری در زندگی‌ها یافت، دوستی ها نیز از میان صفر و یک، صفر را انتخاب کرد و دیگر دوستی‌های صمیمی و همنفس های قایق نشین از زندگی ما انسان ها رخت بربست.

حال که در این معامله پرضرر توازن را به نفع جهان کلمات بی احساس مغلوبه شده‌ایم، مشکل دیگری گریبان ما را گرفته است و آن هم مفهوم و محتوای پیام‌های مبادله شده است که هیچگونه حریمی بر‌نمی‌تابد و همچون سیلی بنیان کن تمامی اصول اعتقادی و سیاسی از قبیل دین و مذهب، فرهنگ و قومیت، زبان و رنگ پوست و این روزها بزرگان ادبی و سیاسی کشور ما را هدف گرفته‌اند.

در اینکه اکثریت قریب به اتفاق افرادی که چنین پیام هایی را مبادله می‌کنند، به محتوای آن کمترین توجه را دارند، بر کسی پوشیده نیست و دریافت و ارسال آنها امروزه تبدیل به تجارتی گشته است که اگر دریافتی داشتید باید چیزی در چنته داشته باشید تا پاسخ درخوری بدهید و معمولا نیز محتوا را بر اساس پیام دریافتی انتخابی می‌کنند و ارسال می‌کنند. مردم کشور ما کمترین باور و دقتی به محتوای پیام‌های ارسالی ندارند و شاهد مدعا جوک ها و لطیفه‌های قومیتی است که به کرار دیده‌ایم که اگر لطیفه‌ای در مورد قومیتی خاص دریافت کرده‌ایم، ارسال کننده خود تعلق به همان قومیت دارد.

وایبر و واتس آپ و غیره برای راحت تر کردن ارتباطات و سهولت دسترسی به یکدیگر در اختیار ما قرار دارند و متأسفانه استفاده نادرست می‌تواند سرنوشتی همچون سایر نرم افزارهای ارتباطی را برای آنها رقم بزند. لازم است کاربرها در تبادل پیام ها دقت کافی داشته باشند و این محیط را از آلودگی های زبانی و توهین و به سخره گرفتن  الگوهای مذهبی و سیاسی و همچنین شخصیت های فرهنگی و ادبی کشور مصون نگه دارند.

از آنجایی که اطلاعات دقیقی ندارم، نمی‌خواهم حکم صادر کرده و توطئه‌گران شرق و غرب را مسبب و مقصر این بی‌اخلاقی ها در خلق چنین پیام هایی با مضامین وهم آلود کنم و اما این را نیک می‌دانم که مردم ما چندان علاقه‌ای به توهین به بزرگان کشور خود ندارند و کمتر کاربر مبادله‌کننده چنین پیامی در صورت تعمق در متن به خلق آن و حتی ارسال مجدد آن بر می‌آید و بیشتر سازندگان این پیام ها غرض‌های خاصی را دنبال می‌کنند و همگان می‌دانند که :

چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد

در نگاه کلان‌تر عدم دقت در نوشتار در نرم افزارهای سخت کننده زندگی، ظلم مضاعفی به ادبیات کشور می‌کند و با دقت در متون مبادله شده حتی از نوع ادبی آن، می‌توان دید که نوشتار رعایت نمی‌شود و به نظر می‌رسد تعمدی در غلط نویسی در چنین محیط هایی وجود دارد. 


جهان تکنولوژی همیشه در کنار دریچه‌ای که به روی انسان می‌گشاید، درهای زیادی را به روی ما می‌بندد و یکی از این درها، در اتاق ماست که با باز شدن صفحه کامپیوتر و وارد شدن در فضاهای مجازی دیگر می‌خواهیم تنها باشیم و این تنهایی سرآغاز گرفتاری های متعددی خصوصا برای نسل جوان می شود.

در پایان اینکه اینکه هیچ کدام از این آفت ها و پیامدهای منفی نمی تواند و نباید بهانه ای برای مسدود کردن شبکه های اجتماعی و از دسترس خارج کردن آنها باشد، این کار مثل این است که برای مثال از ظن یا بیم کشته شدن فردی در نزاعی خیابانی یا خانگی همه چاقوها را در شهر جمع کنیم!

نکته اصلی این است که باید همزمان با ورود پدیده های جدید در فضای مجازی و ارتباطی فرهنگ سازی نیز صورت گیرد تا بهترین استفاده از این تکنولوژی های تسهیل کننده و موثر ارتباطی صورت پذیرد. فایده دیگر این کار این است که در صورت فرهنگ سازی صحیح، بهانه به دست صاحبان تفکرهای طالبانی که خواستار برچیده شدن تمامی مظاهر دنیای مدرن از جمله دسترسی به شبکه های اجتماعی اند، کمتر داده می شود.