تمام هر چه که...

هر چیزی که هست ولی انگار نیست!

تمام هر چه که...

هر چیزی که هست ولی انگار نیست!

شعر عبدالجبار کاکایی در پاسخ به روزنامه کیهان

عبدالجبار کاکایی شاعر و نویسنده درآخرین استاتوس فیس بوکی خود نسبت به گزارش های روزنامه کیهان درباره هشتمین جشنواره شعر فجر که وی دبیر آن بوده است، واکنش نشان داد.

به گزارش ایسکا، آقای کاکایی با ادای توضیحی کوتاه رویکرد این روزنامه را به زبان شعر مورد انتقاد قرار داد.


وی در این استاتوس فیس بوکی نوشته است:


«اندر حکایت کیهان و توهم خود مرکز بینی سرمقاله نویسانش که عزت جشنواره ی هشتم شعر فجر را هنوز باور نکرده اند…



دستمال شیشه های چرک شد

«حکم شاه» اگرچه او عتاب کرد

کم کم از حساب روز و ماه و سال

صفر شد که ظلم بی حساب کرد

ملتی به فکر انتقام بود

عالمی در آمد و ثواب کرد

ترک و کرد و فارس متحد شدند

این اراده خلق را مجاب کرد

انقلاب تازه جفت وجور شد

پایه های ظلم را خراب کرد

بس که بی دروغ و بی نقاب بود

عالمی که روی در نقاب کرد،

خلق را به رغم سنگلاخ جنگ

در زمانه سنگ آسیاب کرد

روز ها گذشت و سال ها گذشت

هرکه هرچه برده بود، آب کرد

شور انقلاب در کسی نماند

عشق رفت و کار را خراب کرد

روح های خسته را عذاب داد

رود های تشنه را سراب کرد

زیر سقف بی ستاره خواب رفت

ذره ای که کار آفتاب کرد

دستمال شیشه های چرک شد

روزنامه ای که انقلاب کرد

عبدالجبار کاکایی: نباید از ترانه‌های اجتماعی و سیاسی ترسید

بحث نبود فضا برای شکل‌گیری ترانه‌های اجتماعی که بازگوکننده‌ی آسیب‌ها و معضلات جامعه هستند؛ چیز تازه‌ای نیست و ترانه‌سرایان قدیمی کشور مدت‌هاست که سخت‌گیری‌های موجود در حوزه ترانه‌های اجتماعی را دلیلی بر ضعیف شدن هنر ترانه و موسیقی کشور اعلام کردند. عبدالجبار کاکایی؛ از کسانی‌ست که دغدغه این موضوع را دارند.

کاکایی ضمن اعلام خبر انتشار قریب‌الوقوع ترانه جدیدش به‌نام «قاب عکس» با صدای محمد اصفهانی و آهنگ‌سازی علیرضا کهن‌دیری، به خبرنگار ایلنا گفت: پدیده‌ای مثل توجه قشر بزرگی از جامعه به ترانه‌ها و موسیقی سطحی و کم‌کیفیت می‌تواند از نظر جامعه‌شناسی و توسط کارشناسان این حوزه مورد بررسی قرار بگیرد. اما کاملا روشن است که وقتی جامعه‌ای به سمت ترانه، موسیقی و درکل هنر سطحی و بی‌مفهوم می‌رود؛ آن‌هم در شرایطی که مشکلات و چالش‌های متعددی در جامعه وجود دارد؛ جای بحث بسیار و علت‌های مختلفی دارد.

وی ادامه داد: باید قبول کنیم که ترانه‌های اجتماعی می‌توانند به بهبود شرایط فعلی جامعه کمک کنند و اصلا مسئولیت و رسالت هنر همین است که با موضوعات و دغدغه‌های روز همسو و هماهنگ شود. اینکه از انتشار ترانه‌هایی با مضامین اجتماعی با بهانه‌گیری‌هایی مثل سیاه‌نمایی در این آثار جلوگیری شود؛ نه‌تنها به تداوم و مزمن شدن بیماری‌های اجتماعی دامن می‌زند، بلکه سطح سلیقه و نیازهای هنری مردم را هم در حد یک هنر عامه‌پسند بی‌کیفیت پایین نگاه می‌دارد.

کاکایی درباره‌ی بحث ایرادگیری از ترانه‌های اجتماعی به بهانه سیاه‌نمایی ادامه داد: سیاه‌نمایی باید حد و حدودی روشن و شفاف داشته باشد. نباید نمایش دردهای اجتماعی را به سیاه‌نمایی تعبیر کرد و از صحبت‌کردن درمورد آن‌ها جلوگیری کرد. آسیب‌های اجتماعی باید مطرح شوند و به گوش مسئولان، نمایندگان و دولتمردان برسد. نبض سلامت جامعه در ترانه‌های اجتماعی قابل اندازه‌گیری و بررسی است. امتناع از انتشار اینگونه‌ ترانه‌ها در اصل به معنی بستن چشم به روی علائم امراض موجود در بطن جامعه است. به دلیل همین سخت‌گیری‌ها ترانه‌های اجتماعی حتی با مشکل سرمایه‌گذاری مواجه می‌شوند، چراکه کسی ریسک نمی‌کند تا برای هنری هزینه‌ کند که ممکن است به واسطه ممنوع‌الانتشار شدنش بازگشت سرمایه‌ای در کار نباشد.

این ترانه‌سرا در رابطه با نتایج و تبعات فقدان ترانه‌های اجتماعی در رشد هنر فاخر و در پاسخ به این سوال که آیا می‌توان علت اقبال به ترانه‌ها و شعرهای سطحی را ممانعت از دسترسی جامعه به هنر قوی دانست، گفت: به دلیل همین محدودیت‌هاست که می‌بینیم روز به روز بازار ترانه‌های طنز سیاسی داغ‌تر می‌شود. ترانه‌های سیاسی حتی در دوره‌های استبدادی و خفقان هم مجال انتشار یافته‌اند، چون مقابله و مواجه‌ی مستقیمی با قدرت حاکمه ندارند. عبید زاکانی و بهلول بهترین نمونه از طنزپردازانی هستند که در محدودترین شرایط حرف‌هایشان را زده‌اند. افزایش طنز در سطحی گسترده نشان دهنده‌ی سکوت ادبیات جدی ماست و این مسئله جای هشدار و تذکر دارد.

وی در ادامه افزود: دلسوزان و دست‌اندرکاران فرهنگ و هنر کشور اجازه دهند که ادبیات جدی و ترانه‌های اجتماعی خودشان را نشان بدهند و به گوش عامه مردم برسند. نباید از ترانه‌هایی با مضامین اجتماعی و سیاسی سوءتعبیر شود. هنرمندان و ادیبان این کشور هم وطن‌پرست هستند و هم معتقد و دیندار. رشد هر روزه‌ی ترانه‌های بی‌محتوای زن‌ و شوهری و عاشقانه‌های سخیف نتیجه‌ی نبود فضای مناسب برای شکل‌گیری ادبیات جدی است.

کاکایی با اشاره به نیاز نسل جوان هنر کشور به آموزشی اساسی گفت: درحال حاضر کارگارهای ترانه‌سرایی و شعر متعددی در کشور برگزار می‌شود. البته که کیفیت و چگونگی نحوه آموزش در این کلاس‌ها بسیار اهمیت دارد، اما این را هم درنظر بگیریم که شرایط فعلی شعر و ترانه کشور با وجود موجود بودن چنین بستر آموزشی این وضعیت را دارد و اگر همین کارگاه‌ها هم نبود؛ چه بلبشویی در این حوزه ار هنر کشور اتفاق می‌افتاد. ترانه‌سرایان جدید باید یادبگیرند بین ساده‌نویسی به معنای سهل و ممتنع نوشتن با پیش‌پا افتاده‌نویسی تفاوت قائل شوند. متاسفانه برخی فکر می‌کنند برای اینکه اثرشان شنیده شود و مورد اقبال عموم قرار بگیرد؛ باید به مضامین عادی و پیش‌پا افتاده بپردازند که نیازی که به تفکر و عمیق شدن نداشته باشد.

او در پایان گفت: سلیقه هنری و شعری را هم می‌توان تربیت کرد. اگر ترانه‌های جدی و قوی امکان عرضه شدن پیدا کنند مطمئنا سطح سلیقه عموم هم بالا می‌رود. باید همان‌طور که بر خیلی مسائل ترانه‌ها نظارت صورت می‌گیرد بر جدی‌بودن و عمیق بودن آن‌ها هم تاکید کنیم تا بتوانیم به دوران خوب موسیقی و ترانه مثل دهه ۵۰ پیش از انقلاب یا دهه ۷۰ پس از انقلاب بازگردیم.