حتی کشورهای هم پیمان و نزدیک به هم نیز نه بر مبنای اعتماد که بر مبنای اشتراکات نفع محور با یکدیگر تعامل می کنند. همین چند وقت پیش بود که شنود تلفن های آنگلا مرکل ، صدر اعظم آلمان توسط آمریکایی ها افشا شد و این در حالی است که دو کشور ، عضو ناتو و هم پیمان یکدیگر هستند.
حتی بین ایران و سوریه نیز که شرکای منطقه ای یکدیگر هستند ، آنچه حکم می راند ، همین اشتراکات نفع محور است و نه اعتماد. به همین دلیل است که اگر آن اشتراکات نفع محور از بین برود ، ای بسا دو کشور آرا و تصمیماتی داشته باشند که علیه یکدیگر است. به عنوان مثال ، همین سوریه ای که هم پیمان ماست، هنگامی که روابط خوبی با کشورهای عضو اتحادیه عرب داشت و از آن اخراج نشده بود، منافعش ایجاب می کرد که در موضوع جزایر سه گانه خلیج فارس ، با کشورهای عربی علیه ایران هم آوایی کند.
با توجه به آنچه ذکر شد ، باید گفت که اگر مبنای روابط ، اعتماد باشد، هیچ ارتباطی بین کشورها شکل نمی گیرد ، به جز جنگ.
در مصداق ایران و آمریکا نیز همین است. نه ما به آمریکا اعتماد داریم و نه آمریکا به ما. اگر بنا بر این باشد که روابط را به زمان اعتماد متقابل موکول کنیم ، مصداق ضرب المثل " وقت گل نی خواهد بود" . آنچه طرفین تحت عنوان " اعتماد سازی" می گویند ، اعتماد به معنای واقعی کلمه نیست بلکه منظور حرکت اولیه به سمت امتیاز دهی برای رسیدن به نقطه و منافع مشترک است.
بنابراین ، می توان در عین باورمندی به جمله واقع بینانه " ما به امریکا اعتماد نداریم" با آمریکا -یا هر کشور دیگری- مذاکره کرد و بر مبنای منافع ملی ، رابطه هم داشت بی آن که در دام توهمی به نام اعتماد در روابط بین الملل افتاد.
منبع : عصر ایران ، جعفر محمدی
رخشان بنیاعتماد خبر داد که پروانه نمایش «قصهها» صادر شده است و این فیلم برای شرکت در جشنوارهی فیلم فجر ارایه شده است.این کارگردان سینما گفت: ممیزی نخورده است و فیلم با همان نسخه به نمایش درمیآید.
او دربارهی جلسهاش با دکتر ایوبی، گفت:من فقط یک جلسه با دکتر ایوبی داشتم که در همان روزهای اولیهی مدیریتشان (چند ماه قبل) بود و دربارهی مسایل کلی سینما با هم صحبت کردیم نه دربارهی فیلم خودمم.
بنیاعتماد تصریح کرد: مراحل پروانهی نمایش فیلم «قصهها» طی یک روال طبیعی، همانند همهی فیلمها انجام شد.
این کارگردان در پایان در پاسخ به اینکه برای فیلم جدیدش درخواست پروانهی ساخت داده است، مطرح کرد: هر زمان فیلمنامهی فیلم جدیدم آماده شود برای دریافت پروانه ساخت اقدام خواهم کرد.
به گزارش ایسنا، فیلم «قصهها» که در سال 90 با نگاهی به شخصیت فیلمهای قبلی بنیاعتماد ساخته شده است، در آن بازیگرانی چون گلاب آدینه، صابر ابر، فرهاد اصلانی، بابک حمیدیان، نگار جواهریان، ریما رامینفر، حبیب رضایی، عاطفه رضوی، مهراوه شریفینیا، محمدرضا فروتن، شاهرخ فروتنیان، باران کوثری، پیمان معادی، فاطمه معتمدآریا، حسن معجونی، مهدی هاشمی و... ایفای نقش کردهاند.
وی که دارای دیوانی به نام مثنوی است، در غروب روز 5 جمادی آلاخر 672 هجری قمری در سن 68 سالگی در قونیه درگذشت و اکنون مقبره این شاعر بزرگ قرن ششم در قونیه (ترکیه امروزی) است که محل زیارت عاشقان و شیفتگان این شاعر بزرگ است.
فیلمبرداری فیلم سینمایی «لامپ صد» به کارگردانی سعید آقاخانی به نیمه رسید.
«لامپ صد» با نام قبلی «هیولا» نوشته ی خود آقاخانی است و داستان زندگی فرزین با بازی "محسن تنابنده" را روایت می کند که دچار اعتیاد به مواد مخدر است و خانواده اش را در طول داستان درگیر ماجراهایی می کند.
توضیحات و تصاویر تکمیلی
در ادامه
هرچه از روز تنفیذ روحانی دورتر می شویم به همان اندازه از مسیر تعاملی مجلس و دولت نیز فاصله می گیریم. روز گذشته 39 نفر از نمایندگان مجلس در اعتراض به لایحه پیشنهادی دولت برای بودجه سال 93 تهدید به استعفا کردند و همچنین طی دو نامه جداگانه عزل ظریف و همچنین سوال ملی از فرجی دانا را خواستار شدند تا راه بهارستان از پاستور جدا شود.
مسعود پزشکیان، نماینده تبریز در گفت وگو با «اعتماد» مخالفت جناحی برخی از نمایندگان با مجلس را بی انصافی می داند و می گوید: این دولت دولتی نیست که آنان می خواستند و به همین خاطر است که با مخالفت با آن می پردازند.
متن گفت و گو در ادامه
راستش از دیشب دارم برای سلامتی آقای احمدی نژاد دعا می کنم و دائم می گویم خدا خیرت بدهد مرد با آن کار هایی که می کردی! از دیروز که خبر استعفای نمایندگان را خواندم، با خودم گفتم اگر آقای روحانی نخواهد از احمدی نژاد چیز بیاموزد، کلاهش پس معرکه مجلس است. به نظرم الآن وقت آن است که آقای روحانی دست کم یک جلسه با احمدی نژاد بگذارد و از تجربیات ارزشمندش درباره چگونه رفتار کردن با مجلس، بویژه مجلس نهم، استفاده کند. آقای روحانی اگر ذره ای به روش آقای احمدی نژاد توجه می کرد، درمی یافت که نباید بودجه را سر وقت قانونی به مجلس بدهد. اگر روحانی مثل احمدی نژاد هفته ها صبر می کرد و بودجه را با تأخیر و در یک دفتر چهل برگ به مجلس می داد، این طوری نمایندگان محترم به فکر استعفا کردن نمی افتادند!
آقای روحانی باید بپذیرد آقای احمدی نژاد در برخی مسائل استاد کامل هستند و همه باید شاگردی ایشان را بکنند. مثلا الآن ممکن است آقای روحانی خیلی از دست نمایندگان ناراحت باشند یا هول کرده باشند و ذهن شان درگیر مخالفت های مجلس باشد، ولی اگر دیگران در شرایط آقای روحانی بودند، لابد می گفتند بگذارید آن قدر استعفا بکنند تا استعفادان شان بترکد!
به هر حال الآن دو پرونده در مجلس هست که خیلی مهم است؛ یکی پرونده کارت های هدیه سازمان تأمین اجتماعی و دیگری همین بودجه. پس بهتر است به جای این که صدای کارت های هدیه بیرون بیاید، صدای استقلال و غیرت و شجاعت و جسارت نمایندگان از مجلس به گوش برسد.
راستی می دانید برخی پرداخت هایی که به صورت کارت هدیه برای کمک به مردم محروم به نمایندگان داده شده، کدگذاری شده اند؟ آیا شما هم حدس می زنید یک نسخه کدگذاری نشده آن لیست یک جایی باشد؟ می دانید کجا؟ می دانید چه کسی ممکن نسخه کدگذاری شده را داشته باشد؟ آیا شما هم به همان چیزی فکر می کنید که من فکر می کنم؟
باقی بقای تان!
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)
طنز روز - رضا ساکی
ماندلا به عنوان نماد مبارزه علیه نژادپرستی و همچنین سمبل بخشش، هفته پیش از دنیا رفت و ایرانیان هم مانند سایر مردم جهان، از این رویداد ناراحت شدند. عکس پروفایل بسیاری از کاربران فیس بوک تغییر کرد؛ پیامک های بسیاری درباره ماندلا به وسیله تلفن های همراه رد و بدل شد؛ جملات قصار بسیاری از ماندلا روی وب سایت ها، وبلاگ ها و پیج های ایرانیان در فیس بوک نقش بست. دسته گل های بسیاری به سفارتخانه آفریقای جنوبی در تهران فرستاده شد و بحث های بسیاری درباره اینکه بالاخره نماینده ایران در مراسم تشییع جنازه ماندلا کیست، میان مردم جاری شد اما واقعاً چرا ما ایرانی ها از مردن ماندلا ناراحت شدیم؟ چرا این همه برای مان اهمیت دارد؟
مگر ماندلا همان کسی نیست که سفیدپوستانی را که سه دهه از جوانی او را به واسطه زندانی کردنش گرفتند، بخشید؟ آن هم کسانی که از آن سر دنیا آمده و خاک کشورش را مدعی شده بودند؟ آیا ما هم به اندازه ماندلا مخالف نژادپرستی هستیم؟ آیا ما نیز توان بخشیدن به اندازه او را داریم؟ بی رودربایستی: به هیچ وجه. مگر این ما نیستیم که با افغان ها بدترین رفتارها را داریم؟ همان افغان هایی که تاریخ شان، دین و مذهب شان، زبان شان، فرهنگ و آداب و رسوم شان، مشاهیرشان و همه داشته ها و نداشته های شان با ما یکی است؟ سه دهه است که میزبانی ما برای افغان ها، میزان نژادپرستی مان را نشان داده است. واژه «افغانی» را جز برای تحقیر به کار نمی بریم. مسئولان کشورمان آنان را از ورود به برخی پارک ها منع می کنند. برخی استان هایمان اصلاً اجازه ورود به آن ها را نمی دهند. دانشجویان شان را که دارند همه هزینه تحصیل را می پردازند، بدون دلیل از دانشگاه اخراج می کنیم. تیم های فوتبال شان را وقتی به مرحله نهایی می رسند، بدون دلیل حذف کرده و غیرقانونی اعلام می کنیم. گزارشگر مسابقه تکواندوی مان به حریف افغانی ای که روبه روی حریف ایرانی ایستاده، به صراحت توهین می کند.
اکثر قریب به اتفاق ما ایرانی ها در برابر افغان ها دو دسته ایم: یا برخوردها و نگرش های توهین آمیز به آنان داریم، یا در برابر توهین های دیگران به آنان سکوت پیشه می کنیم که عملاً فرقی با دسته اول ندارد. ندرتاً افرادی همچون زیباکلام پیدا بشوند که از حقوق این مردم بی پناه دفاع کنند. وقتی ما با مردمانی که از میان بیش از 200 کشور جهان، بیشترین نزدیکی را با ما دارند، اینگونه رفتار می کنیم، با دیگر مردمان دنیا چگونه خواهیم بود؟ آیا همانگونه که یکی از سرمربیان مطرح فوتبال کشورمان، بازیکن سیاهپوست را «آدمخوار» نامید؟ ما هنوز وقتی واژه «عرب» را بر زبان می آوریم، تا دو تا ناسزا پشت بندش نباشد، جمله مان را پایان یافته تلقی نمی کنیم. «ما» و «دیگری» در فرهنگ ایرانی نه تنها بسیار برجسته است، بلکه به نوعی توهم خودبرتربینی برای گروه «ما» و توهین و فحاشی برای گروه «دیگری» انجامیده است.
متأسفانه در چند سال گذشته به واسطه رواج لمپنیسم میان برخی مسئولان دولتی و همچنین نبود نظارت کافی بر برنامه های صدا وسیما، این رفتارها بسیار شایع تر شده است. دوستی تعبیر زیبایی داشت و می گفت: «ما همه ماندلا هستیم؛ مانده لای سنت و مدرنیته». اما به نظر می رسد مانده لای سخنان زیبا و رفتارهای زشت هم هستیم. واقعاً جای یک ماندلا در ایران خالی است؛ ماندلایی که یادمان بدهد چگونه نژادپرستی را کنار بگذاریم و ظرفیت تحمل مان را بالا ببریم.
به قلم :امیر هاشمی مقدم
روزنامه قانون - 20 آذر 92
مسئولان و صنعتگران استان تهران از اقدام وزارت صنعت، معدن و تجارت برای حذف الزام ارائه مستندات طرح شبنم و ایران کد در هنگام ثبت سفارش که موجب تسهیل امور واحدهای تولیدی می شود، استقبال کردند.
در پی توضیحات و دلایل وزیر صنعت، معدن و تجارت در کمیسیون صنایع و معادن مجلس پیرامون حذف طرح شبنم و ایران کد که از نظر اعضاء کمیسیون پذیرفته شد برخی مسئولان و صنعتگران استان تهران نیز از این اقدام حمایت کردند.
یدالله صادقی رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران در نشست هفتگی با جمعی از صنعتگران گفت: از پیامدهای مهم و مثبت حذف طرح شبنم کوتاه شدن زمان ترخیص کالاهای مصرفی از مبادی گمرک به داخل کشور و جلوگیری از دپوشدن این کالاها است که تا قبل از این تصمیم گیری به عنوان مانعی برای کسب و کار و اجرای طرح های تولیدی تلقی می شد. وی افزود: علاوه بر این با اصلاحاتی که این وزارتخانه در نظر گرفته فرایندها الکترونیکی شده که تسریع در ترخیص کالاها است و اخلال در توزیع کالاها را از بین می برد. وی در ادامه ویژگیهای این فرایند الکترونیکی را که تبادل اطلاعات بین واحدهای ثبت سفارش، بانک مرکزی و گمرک به صورت شبکه است، توضیح داد و افزود: با این اقدام سوء استفاده از اسناد تولیدکنندگان به حداقل رسیده و مراجعات تسهیل پیدا می کند. به گفته صادقی، بازخور اصلاحات صورت گرفته و اطلاعاتی که از ثبت سفارش کنندگان گرفته می شود نشان از رضایت تولیدکنندگان و واردکنندگان دارد.
رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران همچنین از خلاصه شدن دستورالعمل صدور جواز تاسیس و پروانه بهره برداری توسط وزارت متبوع و در اختیار گذاشتن دستورالعمل ساده و روان تر که موجب شفاف سازی و تسریع در فرایندها شده خبر داد که با تائید صنعتگران حاضر در جلسه مواجه شد.
وی در پایان با تاکید بر اینکه در اکثر مواقع مشتریان بازار تلفن همراه بیشتر تمرکزشان برروی بحث قیمت است و جذب قیمت پایینتر میشوند، اظهار کرد: به همین دلیل گاه ممکن است مباحثی مانند گارانتی اصلی و تقلبی، اصل یا تقلبی بودن خود گوشی و مسائلی که مربوط به پاسخگویی پس از مصرف میشود خیلی مورد توجه قرار نگیرد، حال اگر به همریختگی بازار هم به این موارد اضافه شود مشخص میشود که در هنگام خرید یک تلفن گوشی همراه افراد باید دقت بسیاری کنند و نهایت تلاش خود را به کار گیرند تا از فروشگاههای معتبر و مورد اعتماد خرید خود را انجام دهند
خسرو معصومی از ارائه مجدد فیلم توقیفی«خرس» برای دریافت پروانه نمایش خبرداد.
این کارگردان درباره این فیلم که دوسال گذشته در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد اما تاکنون فرصت اکران عمومی نیافته است، گفت: نسخه اصلی «خرس» را به اداره نظارت و ارزشیابی ارائه کرده ایم تا مجددا دیده شده و نظرات شورای جدید درباره فیلم را هم بدانیم.
جواد نوروزبیگی تهیه کننده کار رایزنیهایی را با اعضای شورا انجام داده است بلکه بتوان فیلم را با حداقل سانسور روی پرده فرستاد.
معصومی افزود: فکر می کنم در مورد «خرس» کمی کم لطفی صورت گرفت به خصوص که فیلم به لحاظ محتوایی-ساختاری مورد توجه مخاطبان جشنواره قرار گرفته بود اما به هر حال یک سری حاشیه دامن گیر فیلم ما شد و نتوانستیم در دوره قبل پروانه نمایش آن را بگیریم.
فرهاد اصلانی در نمایی از فیلم "خرس"
باقی بقایتان!
منبع: ایسنا - طنز روز
رضا ساکی
از لحظهای که قرعهکشی و گروهبندی بازیهای جام جهانی انجام و مشخص شد ایران و آرژانتین در یک گروه هستند، دهها هزار ایرانی وارد صفحه فیسبوک لیونل مسی، بازیکن آرژانتینی شده و بدون دلیل (و فقط به این جرم که قرار است تیمش مقابل ایران بازی کند) او را با هزاران توهین و دشنام مورد حمله قرار دادند. شخصاً نه اهل فوتبالم و نه اخبار آنرا پیگیری میکنم. حتی درباره گروهبندی هم چیزی نمیدانستم. وقتی این خبر را شنیدم، جستوجویی در اینترنت کرده و متوجه شدم اتفاقاً گویا مسی فوتبالیست آرام و محترمی است که طرفداران بسیار زیادی در سراسر جهان دارد.
اما برخی از ایرانیها اخیراً عادت کردهاند در شبکههای اجتماعی و بهویژه فیسبوک، تیمهای ورزشیای که با ایران روبهرو میشوند یا قرار است روبهرو شوند را مورد انواع توهینها قرار دهند؛ آن هم کسانی که خود را نماینده 2500 ساله تمدن این سرزمین میدانند. اگرچه آنان حتی نمیدانند تمدن با شهرنشینی آغاز میشود و شهرنشینی در ایران تاریخی بیش از پنج هزار سال دارد.اما فرقی نمیکند که دو هزار و پانصد سال باشد یا بیش از پنج هزار سال؛ مهم این است که کدام یک ازرفتارهای امروزی ما نشاندهنده این تمدن چندهزارساله است؟
رانندگیمان؟وجدانکاریمان؟مدرکگراییمان؟راستگوییمان؟ کدام ویژگیمان واقعاً نشان میدهد که ما چند هزار سال تمدن داشتهایم؟ این تمدن چندهزار ساله به جای این که مشوق پیشرفتمان باشد، بلای جانمان شده است.
آیا همه کشورهای توسعهیافته، لزوماً تمدنهای چندهزار ساله داشتهاند؟مگر ایسلندیها که جزو مرفهترین مردمان جهان هستند و از نظر توسعه شاخصهای انسانی رتبه نخست جهان را به دست آورده و کشورشان بر اساس گزارشها جزو توسعهیافتهترینهای جهان است، تمدن چندهزار ساله داشتهاند؟ اتفاقاً آنان تا پس از جنگ جهانی دوم همچنان یک کشور توسعهنیافته و بسیار فقیر بودند که با کمکهای بینالمللی و تلاش شبانه روزیشان توانستند به اینجا دست یابند. سرزمینشان نزدیک هزار سال است که مسکونی شده، از نسل وایکینگهایی هستند که به توحش معروفند و استقلالشان کمتر از یک سده است.آنان نه تمدن چندهزارساله داشتهاند و نه خود را از نسل «کورش بزرگ» میدانند که برخوردش با دیگر اقوام و فرهنگها محترمانه بود؛ آن هم در حالیکه بر آنان پیروز و چیره شده بود. اما آنان خود را فریب ندادند؛ بلکه بزرگی خودشان را به جای اینکه در سخنان پر طمطراق به زبان آورند، در رفتارشان نشان دادند. یا مگر ژاپنیها که نماد توسعه هستند، همانهایی نیستند که تا 70 سال پیش کشورهای همسایه از وحشیگریها، غارتها و کشتارهای جنگجویانشان مستاصل شده بودند؟ آنان هم فقط دنیایشان را به جای خیال، در واقعیت ساختند و نشان دادند.
حالا ما ماندهایم و گندهگوییهایی از تمدن چندهزار ساله که نمودش را جهانیان اینگونه میبینند. متاسفانه نکته اینجاست که اینترنت در اختیار نسل تحصیلکردهای است که بیشترین مدعا را درباره تمدن چندهزار ساله دارند.
قلم :امیر هاشمی مقدم
روزنامه قانون 17 آذرماه 92