استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با بیان اینکه برچسب رایج امروز "فتنه" است، تصریح کرد: هر کسی که به فتنه متهم شود، رها شدن و نجاتش از این باتلاق بسیار سخت است و مطمئنا کنار گذاشته میشود. زیباکلام ادامه داد: این یک نگاه اقلیتی است که حدود 4 میلیون رای دارد که در برابرش 19 میلیون رای قرار دارد که خواهان تغییر هستند اما اصولگرایان و تندروها چشمانشان را به این خواست مردم بستهاند. این تحلیلگر مسائل سیاسی با تاکید بر اینکه بعد از انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری شکافی میان اصولگرایان ایجاد شده است، خاطرنشان کرد: اصولگرایان میانهرو رهبریشان با افرادی نظیر آقای لاریجانی است و اصولگرایان تندرو را جبهه پایداری رهبری میکند و به نظر میرسد تندروها عملا بدنه مجلس را با خود هموار کردهاند.
به گزارش ایلنا، وی با بیان اینکه شکست دانش آشتیانی در واقع شکست اصولگرایان میانهرو بود، ابراز داشت: به نظر میرسد اصولگرایان تندرو رهبری اصولگرایان را برعهده گرفتهاند و هرچه جلوتر هم برویم اصولگرایان میانهرو به تبعیت تندروها در میآیند و به نظرم بیشترین لطمه را اصولگرایان میانه رو میبینند.
این استاد دانشگاه تهران افزود: باید بگویم که مخالفت اصولگرایان تندرو با دولت در مسئله وزارت علوم نیست و در مسائلی نظیر هستهای، بودجه، طرح امر به معروف و نهی از منکر و... نیز این مخالفتها را میتوان دید و آنها کلیت دولت را نشانه گرفتهاند. زیباکلام در پایان تاکید کرد: آقای احمدینژاد در هشت سال گذشته سرمایه اصولگرایان را به هدر داد و تتمه سرمایهشان با رهبری تندروها از بین خواهد رفت.
نخست آنکه چه شد در ایران قبل از انقلاب که من و شما هیچ چیز دستمان نبود و همه امکانات تبلیغاتی، فکری، فرهنگی، هنری، دینی،و..... در دست حریف مان بود، کسر قابل توجه ایی از زنان، جوانان، دانشجویان و تحصیلکردهها ی جامعه مان به شهادت سالهای مقارن با انقلاب بدون نیاز به امثال لوایح "حجاب و عفاف" و "امر به معروف و نهی از منکر" و اعمال هیچ گونه عنف و اجباری حجاب و اسلام را برگزیدند. اما امروز که همه امکانات در دستان ماست بالاخره و سر انجام به زور متوسل شده ایم؟
دغدغه دومم خیلی عمیق تر است. جناب دکتر مطهری، خداوند سبحان در ابلاغ رسالت پیامبری به نبی اکرم(ص) بجز دعوت مردم به ایمان آوردن به خدای نادیده آیا وظیفه اعزام اجباری آنان به بهشت را هم به ایشان(ص) محول می نمایند؟ اگر خداوند متعال چنین وظیفه ایی را بر فرستاده اش(ص) تکلیف ننموده، در آنصورت اینکه جنابعالی چنین تکلیفی را بر ذمه جمهوری اسلامی می نهید چه وجهی پیدا می کند؟
بیست و پنجم مهرماه یکهزاروسیصدونودوسه
وی گفت: اگر چه کار دولت یازدهم بسیار سخت است و از یک طرف با مفاسد دولت گذشته و از سوی دیگر با مشکلات داخلی کشور دست به گریبان است اما ما هنوز از تدابیر دولت روحانی ناامید نشده ایم.
صادق زیباکلام گفت: من فکر میکنم که دغدغه فرهنگ یک دغدغه واقعی نیست بلکه به دلایلی که گفتم یک بهانه سیاسی است برای حمله به دولت.
این استاد دانشگاه در گفتوگو با خرداد تاکید کرد: سوالی که من دارم این است که آیا تا به حال شنیده ایم که مجلس از بنیاد انقلاب اسلامی و یا سازمان تبلیغات اسلامی بپرسد که بودجه های میلیاردی شما به کجا می رود و چه می شود؟ و چرا هیچ کنترلی بر روی بودجه این گرو هانمی شود؟ چرا انصار و حزب الله و گروه های تندرو که جلوی وزارت فرهنگ و ارشاد به بهانه های مختلف می روند یکبار جلوی این نهادها نمی روند و از اینها پرسش نمی کنند؟ و یا به ارشاد که بودجه آن یک چهارم بودجه سایر نهادها است همیشه رسیدگی بودجه ای می شود که این مبالغ کجا صرف شده یا نشده ولی هیچ وقت از شورای عالی انقلاب فرهنگی و...پرسیده نمی شود؟ من فکر میکنم که دغدغه فرهنگ یک دغدغه واقعی نیست بلکه به دلایلی که گفتم یک بهانه سیاسی است برای حمله به دولت.
وی با بیان اینکه آنچه مسلم ست این است که مسئله فرهنگ و ایراد گرفتن از دولت به این دلیل که دولت مسائل فرهنگی را در الویت توجه قرار نداده است ،مستمسکی بیش نیست، تصریح کرد: ایراد گرفتن از وزارت فرهنگ و ارشاد یا دانشگاه آزاد اسلامی مبنی بر اینکه در بخشنامه حجاب به امر به معروف و نهی از منکر بی توجهی شده، بهانه است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا بهانه مخالفان برای حمله به دولت و تضعیف آن است و یا اینها دغدغه دیگری دارند؟ گفت:
اولا باید به این توجه داشت که فرهنگ و کار فرهنگی یک برنامه بلند مدت است و اینطوری نیست که با یک برنامه یک هفته ای و یک ماهه یا یک و چند ساله در روند فرهنگ تغییر مثبت یا منفی ایجاد شود. مسئله بعدی این است که در ایران 26 نهاد متولی امور فرهنگ در کشور هستند.
وی ادامه داد: من چندی پیش در نامه سرگشاده ای که به امامان موقت جمعه تهران آقایان موحدیکرمانی، المهدی و سیداحمد خاتمی نوشتم، توضیح داده بودم که 26 نهاد و سازمان در امر فرهنگ خالت دارند که من به 15 مورد اشاره کرده بودم و هر کدام را با میزان بودجه ای که دریافت کرده بودند، توضیح داده بودم. اولا این نهادها حدود 3هزار میلیارد تومان در سال بودجه دریافتی دارند که در مقایسه با وزارت فرهنگ و ارشاد که بودجه آن 700 میلیارد تومان است یک رقم چندین برابری است. من در این نامه پرسیده بودم که چرا به 26 نهادی که با مسئله فرهنگ سروکار دارند و ردیف بودجه دارند رسیدگی نمی کنید و یا در کارآنها سوال نمی کنید؟ چرا یکبار به سازمان تبلیغات اسلامی و یا سامان صدا و سیما اعتراض نمی کنید؟ چرا به نهادهایی که شش برابر وزارت فرهنگ و ارشاد بودجه می گیرند نمی خواهید که به شما حساب و کتا ب دهند و بر کارانها نظارت نمی کنید؟
وی تاکید کرد: سوالی که من دارم این است که آیا تا به حال شنیده ایم که مجلس از بنیاد انقلاب اسلامی و یا سازمان تبلیغات اسلامی بپرسد که بودجه های میلیاردی شما به کجا می رود و چه می شود؟ و چرا هیچ کنترلی بر روی بودجه این گرو هانمی شود؟ چرا انصار و حزب الله و گروه های تندرو که جلوی وزارت فرهنگ و ارشاد به بهانه های مختلف می روند یکبار جلوی این نهادها نمی روند و از اینها پرسش نمی کنند؟ و یا به ارشاد که بودجه آن یک چهارم بودجه سایر نهادها است همیشه رسیدگی بودجه ای می شود که اینمبالغ کجا صرف شده یا نشده ولی هیچ وقت از شورای عالی انقلاب فرهنگی و...پرسیده نمی شود؟
زیباکلام گفت: از طرفی بیایید که قبول کنیم که وضعیت حجاب در کشور ناجور است. من سوالی که دارم این است که کجای قانون اساسی در آن30 اصلی که به کار قوه مجریه نظارت می کند و وظایف قوه مجریه را برمی شمارد اشاره شده که کارویژه دولت کار فرهنگی است. هیچ اصلی به طور مستقیم و غیرمستقیم به وظیفه دولت در زمینه فرهنگی اشاره نکرده است. اما شان نزول نهادهایی که ذکر شده فرهنگی و امورفرهنگی است. در واقع این فشارها به دولت یک جوسازی سیاسی است.وی خاطرنشان کرد: به دلیل آنکه نتوانستند به دولت در حوزه اقتصاد،سیاست خارجی لطمه بزنند وارد حوزه آموزش و فرهنگ شده اند. اینها درواقع می خواهند با تند کردن فضای داخلی دولت را از رسیدگی به برنامه ها و وعده های خود بازدارند.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه در این شرایط بهترین مسئله این است که دولت به این تندرویها وقعی ننهد،گفت: البته دکتر روحانی باید صریح با مردم صحبت کند و بگوید که آیا دولت در قانون اساسی موظف است که همه بار فرهنگی کشور را بر دوش بکشد؟ باید از وظایف این 26 نهاد با مردم حرف بزند. از طرف دیگر من فکر می کنم آن نهادی که باید الان استیضاح شود و پاسخ بدهد ،مجلس است.زیباکلام گفت: چرا همین مجلس در هشت ساله دوره احمدی نژاد در برابر خطاهای دولت، وزارت فرهنگ و ارشاد و وزارت علوم هیچ عکس العملی نشان نمی داد؟ چرا دولت در برابر خطاهای دولت گذشته سکوت می کرد؟
آیا این همه دلواپسی امروزی واقعی است یا به از دست رفتن پایگاه منافع این گروه بر می گردد. من فکر می کنم که دغدغه تندروها دغدغه منافع فردی-گروهی است نه اجتماع.
صادق زیباکلام در روزنامه اعتماد نوشت: من بر خلاف خیلیها به همه توصیه میکنم که فیلم «من روحانی هستم» را ببینند. اگر دستم میرسید و کارهیی بودم اتفاقا از صدا و سیما میخواستم که حتما این فیلم را پخش کند. در چندین نوبت هم پخش کند که همه آن را ببینند. میدانید چرا؟ چون اتفاقا این فیلم مستند بیش از آنکه ضایعکننده روحانی باشد، سقوط اخلاقی سازندگان و مخالفان آقای رییسجمهور را به نمایش میگذارد یا دستکم و در معصومانهترین نگاه به سازندگان آن، «من روحانی هستم» بیانگر عمق بیاخلاقی و تمسک به راه و روشهایی است که در بهترین حالت باید آنها را غایت ماکیاولیستی بودن یک جماعت و گروه سیاسی دانست.
فیلم من روحانی هستم، در حقیقت نشان میدهد که چگونه افراد و اشخاص که خدا را میپرستند و نماز میگزارند، آنقدر راحت برای قدرت، برای زدن حریف و رقیب سیاسی، برای کسب امتیاز سیاسی، زمین و زمان را به هم میدوزند و میبافند، سره و ناسره را درهم میتنند، راست و دروغ را بیمحابا با هم درمیریزند و بدون کمترین عذاب وجدان چشم بسته و مثل آب خوردن بر روی هر حق و باطلی مینهند که حسن روحانی را بیاعتبار سازند.
ماکیاول را باید از درون قبر بهدر آورد و به کلاس این دوستان برد که یاد بگیرند هدف چگونه پستترین وسایل را هم توجیه میکند.
یکی از ابتداییترین روشهای تحریف آن است که شما موضوعی را بدون مقدمه و موخره آن یا بدون صدر و ذیل آن روایت کنید. جملهیی را، حرکتی را، موضعگیری را و اظهارنظری را از حسن روحانی یا هر کس دیگری بدون آنکه به مخاطب توضیح دهیم که آن کنش سیاسی در چه شرایطی بوده، ماقبل و مابعد آن چه بوده، در چه فضایی گفته شده، بدون در نظر گرفتن هیچکدام از اینها فقط آن جمله، حرکت و یا موضعگیری را روایت کنیم.
داستانی که تحت عنوان ماجرای مکفارلین اتفاق افتاد درست چنین وضعیتی را دارد. آن حرکت اتفاقا میتوانست به بزرگترین گام در جهت تامین منافع ملی کشور تبدیل شود. اما یک جریان تندرو آن را خرابکاری کرد و نهایتا همه تمهیداتی که تحت عنوان ماجرای مک فارلین شروع شده بود، متوقف ماند. کمترین فایده جریان مک فارلین این بود که خونی و جانی تازه در دفاع ضدهوایی ما که عملا به واسطه نداشتن قطعات وتجهیزات زمینگیر شده بود به وجود آورد. دهها فروند هواپیمای جنگنده و بمبافکن عراقیها در نتیجه تسهیلات ضدهوایی که به واسطه معامله با مک فارلین به دست ما رسیده بود، در عملیات بعدی در جنوب و غرب سرنگون شدند.
شمار قابل توجهی از نمایندگان مجلس دوم با تداوم نخستوزیری موسوی موافق نبودند. آنان اغلب تعلق به طیف راست سیاسی داشتند و علت مخالفتشان هم به دلیل سیاستهای چپگرایانه و به زعم آنها سوسیالیستی دولت وی بود. سردمداری این گروه یا این جریان با مرحوم آیتالله آذریقمی بود. وساطت آقای هاشمی رفسنجانی در مجاب کردن این آقایان که با ادامه کار موسوی موافقت کنند به جایی نرسید و در نهایت نزد مرحوم امام(ره) رفتند. مرحوم امام(ره) با برکناری مهندس موسوی مخالفت کردند. اولا ایشان با سیاستهای چپگرایانه مهندس موسوی موافق بودند، یا دستکم با سیاستهای به زعم جناح راست، سوسیالیستی وی هیچ مخالفتی نداشتند.
دلیل دیگر مرحوم امام(ره) در اصرارشان برای ماندن موسوی این بود که ما در وسط جنگ با عراق بودیم و مرحوم امام (ره) معتقد بودند که تغییر دولت پیام خوبی به عراقیها و دیگران نمیدهد. ممکن است اینگونه تعبیر شود که میان ما اختلافاتی به وجود آمده و دشمنان ما از تغییر دولت تصور کنند که در داخل با بحران مواجه شدهایم.
در نهایت آن نمایندگان که تعدادشان به 99 نفر میرسید به رغم صلاحدید امام(ره) به تداوم دولت موسوی رای مخالف دادند، اما این همه آن ماجرا نیست. برخی از رادیکالهای آن زمان تلاش کردند که مخالفین را متهم به استنکاف از رای امام(ره) بنمایند و آنان را به اصطلاح ضد ولایت فقیه معرفی کنند. جالب است که امام محکم در برابر تندروها ایستادند و نشان دادند هیچ آزردگی و دلخوری از این که آن 99 نفر مطابق نظر ایشان رای ندادند، ندارند.
بخشهای دیگر فیلم «من روحانی هستم» را که منصفانه و به دور از دروغ و تحریف مورد بررسی قرار دهیم به همین نتایج بالا که در مورد مک فارلین و 99 نفر گفتیم، میرسیم. منتها حرف اصلی و اساسی همان است که هدف چقدر وسیله را توجیه میکند.
یارنه های نقدی 45500 تومانی به پاشنه آشیل دولت و جامعه تبدیل شده است. اینکه با علم بر اشتباه بودن این روند دولت باید چطور و با چه روشی مردم را به این نتیجه برساند که قطع پرداخت نقدی به صلاح و حتی لازم است، سئوالی است که دغدغه دولت و دولتی ها شده است.
" اگر در همان ابتدا تشکیل دولت، آقای روحانی در برنامه تلویزیونی صادقانه این مسئله را با مردم در میان می گذاشت و می گفت این پولی که بابت یارانه به 75 میلیون نفر پرداخت می شود، چه هزینه و چه ضربه ای را به زیرساخت های کشور وارد می کند، مسلما خیلی از مردم به رغم اینکه احتیاج داشتند، می پذیرفتند که تا مشخص شدن شرایط، پرداخت یارانه قطع شود."
صادق زیبا کلام در گفت و گویی با "نواندیش" با طرح این اظهارات راه کارهایی را برای خلاص شدن از وضعیت کنونی یارانه های نقدی پیش روی دولت می گذارد:
حاشیه ها و حرف و حدیثهای هدفمندی یارانه و ...انگار میراث دولت احمدی نژاد برای دولت روحانی درد سر شده است.شما خودتان می گویید، میراث احمدی نژاد. پس نمی توان دولت روحانی را به دلیل شرایطی که اجباری است، محکوم کرد.یعنی انتقادات موجود را منطقی نمی دانید؟
ببینید! می توان انتقادهات زیادی به نحوه ثبت نام و مشکلاتی که به وجود آمده، وارد کرد و مخالفان دولت هم به تبع فرصت را از دست نداند و با استفاده حداکثری از شرایط به دولت حمله می کنند. اما واقعیت آن است که این شرایط ناشی از سیاست ها و تصمیم گیری های غلطی است که اصولگرایان گرفته اند و هر قدر که ما انتقاداتی را در خصوص نحوه اجرای یارانه ها متوجه دولت آقای روحانی بکنیم، ، 10 برابر این انتقاد را باید به اصول گرایان، به مجلس هشتم و نهم وارد کرد که با اتخاذ سیاست غلط به تمامی 75 میلیون، 45 هزار تومان پرداختند.جالب است که هیچ یک از اصولگرایانی که امروز به دولت حمله ور شدند، در سال 89 و 90 که این سیاست توسط دولت احمدی نژاد به اجرا درآمد، انتقادی را مطرح نمی کردند. حتی در آن زمان یکی از اصولگرایان هم نگفت که در کدام کشور، در کدام نظام به یک فرد میلیاردر و به یک میلیونر، 45 هزار و 500 تومن پرداخت می کنند و بعد به افرادی که ماهی 300 یا 400 هزار تومن حقوق دریافت می کنند و زیر خط فقر قرار دارند، هم همان مبلغ را پرداخت می کنند. در کدام کشور اکنون این سیاست غلط و نابخردانه اجرا می شود که در ایران اصولگرایان تصمیم به اجرای آن گرفته اند.
یعنی هیچ تقصیر و ایرادی به دولت یازدهم وارد نیست؟
واقعیت این است که آقای روحانی وارث یک ساختمان غلط، دیوار کج و یک تصمیم خطا است که به دلیل روش پوپولیستی دولت پیش تبدیل به قانون شده و به مرحله اچرایی در آمده است. متاسفانه دولتهای نهم و دهم مباحث یسیار مهمی چون بهداشت، آموزش و پرورش، صنعت، کشاورزی، توسعه راههای کشور، ساخت مترو و تمام اینها را نادیده گرفتند و منابع را در چاه ویلی ریختند که 45 هزار و 500 تومن به مردم پرداخت کنند. آقای روحانی اکنون چاره ای به غیر از اصلاح این تصمیم غلط که چند سال اجرایی شده ندارد که البته این کار زمان زیادی را طلب می کند.
سئوال این است که چرا امکان برگشت به حالت اولیه وجود ندارد؟
وجود دارد، اما کمی دیر شده است. اقدام درست و صحیح آن بود که دولت آقای روحانی از همان ابتدا یعنی مرداد 92 تمامی یارانه ها را قطع می کرد و مانند کشورهای توسعه یافته دیگر یارانه ها را به صورت مستقیم و غیر مستقیم به اقشار کم درآمد، صنعت، کشاورزی و غیره اختصاص می داد.
چرا حالا دست به چنین کاری نمی زنند؟
چون اکنون اگر دولت یارانه ها را به طور کل قطع کند که تصمیم بسیار درستی هم هست، اصولگرایان دوباره به دولت حمله می کنند و دست به یکسری اقدامات پوپولیستی می زنند که به اقشار و افراد محروم جامعه بگویند در زمان آنان، این یارانه به این دسته از افراد پرداخت می شد اما اکنون که اصلاح طلبان، اعتدالیون و افرادی مانند آقای روحانی، هاشمی و خاتمی دولت را در دست و یا در آن نفوذ دارند، این مبلغ قطع شده است. بنابراین آقای روحانی در شرایطی به سر می برد که نمی تواند یارانه را قطع کند.
پس شما دلیل اصلی برای عدم توقف پرداخت یارانه راحملات پوپولیستی می دانید؟
دقیقا، وگرنه یک دانشجوی سال اول اقتصاد هم به شما خواهد گفت که این تصمیم تا چه اندازه اشتباه است. تصمیم دولت آقای روحانی مبنی بر ادامه این روند هم اشتباه است. اگر آقای روحانی اجرای این تصمیم را متوقف کند، اصولگرایان با توجه به اینکه تمام رسانه و بوق های تبلیغاتی را در دست دارند، از فردا حمله به دولت را آغاز می کنند.
تحمل حملات این چنینی برای دولت بار سنگینی تری دارد یا اینکه منافع کشور را فدای سهم خواهی عده دیگری بکند؟
من معتقدم که اگر در همان ابتدا تشکیل دولت، آقای روحانی در برنامه تلویزیونی صادقانه این مساله را با مردم در میان می گذاشت و می گفت این پولی که بابت یارانه به 75 میلیون نفر پرداخت می شود، چه هزینه و چه ضربه ای را به زیرساخت های کشور وارد می کند، مسلما خیلی از مردم به رغم اینکه احتیاج داشتند، می پذیرفتند که تا مشخص شدن شرایط، پرداخت یارانه قطع شود.متاسفانه در آن زمان آقای روحانی محافظه کارانه اقدام کرد. ایشان سعی کرد این مساله را به دوش مجلس بیاندازد و مجلسیان هم طوری رفتار کردند که بار این مساله به دوش دولت است. حتی آقای روحانی با توجه به اینکه بهای بنزین حداقل باید دو برابر قیمت کنونی شود، ملاحظه کاری کرد و دست به افزایش قیمت بنزین و گاز نزد.
به نظر من آقای روحانی باید محکم و استوار با مردم سخن بگوید و از کلی گویی پرهیز کند و به صراحت اعلام کند که کل بودجه عمرانی کشور چقدر است و میزان پرداخت کل ماهانه از طریق یارانه ها چقدر است. رییس جمهوری باید به مردم بگوید که ابتدایی ترین و بدوی ترین کشورها نیز چنین بلایی سر اقتصاد ملی خود نمی آورند که اصولگرایان آن را آغاز کردند. اگر در همان ابتدا آقای روحانی درباره سیاست های اصولگرایان و استراتژی های هشت ساله آنان که کشور را به این روز رسانده صحبت می کرد، اکنون کار برای ایشان بسیار راحت تر بود. اما متاسفانه ایشان محافظه کارانه حرف زد و هشت ماه یارانه را پرداخت کرد و الان نمی تواند به یکباره همه چیز را متوقف کند. اما به نظر من ایشان باید شهامت و جسارت به خرج می داد و همان اول این تصمیم غلط را که اقتصاد کشور را ویران کرده، متوقف می کرد.